بررسی سازو کارهای حاکمیت شرکتی بر ارزش افزوده بازار

ایجاد و افزایش ارزش ثروت سهام داران در بلند مدت از جمله مهمترین اهداف شرکت ها به شمار می رود و افزایش ثروت تنها در نتیجه عملکرد مطلوب حاصل می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر ارزش افزوده بازار در گزارش های سالانه شرکت ها است. ارزش افزوده بازار از جدیدترین معیارهای عملکردی می باشد که مورد توجه مدیران شرکت ها، شرکت های مشاوره مالی و محققین قرار گرفته است. متغیرهای مالکیت مدیریتی، درصد مدیران غیر موظف، دوگانگی وظیفه مدیرعامل، کیفیت حاسبرسی و درصد سهامداران نهادی به عنوان سازوکارهای حاکمیت شرکتی (متغیرهای مستقل) انتخاب گردیدند و برای اندازه گیری ارزش افزوده بازار از تفاوت بین ارزش بازار و ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام استفاده می گردد. میزان مسودآوری (بازده دارایی های) شرکت، اهرم و اندازه شرکت نیز به عنوان متغیرهای کنترل وارد مدل رگرسیون شدند. برای تصریح مدل رگرسیونی ابتدا الگوی ترکیبی در مقابل الگوی ثابت با آزمون چاو و در صورت ارجح بودن الگوی ثابت در مقابل الگوی اثرات تصادفی با آزمون هاسمن بررسی می گردد. در صورت ارجحیت مدل تصادفی از آن برای تصریح مدل های رگرسیون استفاده می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد مالکیت مدیریتی، درصد مدیران غیرموظف، دوگانگی وظیفه مدیرعامل، کیفیت حسابرسی بر ارزش افروده بازار شرکت های فعال در صنعت سیمان بی تأثیر است اما درصد مالکیت سهامداران نهادی بر ارزش افزوده بازار شرکت های فعال در صنعت سیمان تأثیر مثبت و معنادار دارد.

کلیدواژه ها:

حاکمیت شرکتی ، ارزش افزوده بازار ، داده های ترکیبی ، صنعت سیمان ، بورس اوراق بهادار تهران