درک نقش هوش هیجانی و اعتماد در روابط بین سیاست های سازمانی و تعهد سازمانی

فعالیت های سیاسی همواره به عنوان واقعیتی در یک سازمان هستند که ممکن است سودمند باشند یا مضر. هدف این مقاله بررسی رابطه بین ادراک کارکنان از سیاست های سازمانی و تعهد سازمانی، بررسی نقش هوش هیجانی به عنوان تعدیل کننده و نقش اعتماد به عنوان میانجی گر در ارتباط بین ادراک سیاست های سازمانی و تعهد سازمانی است. نتایج تحقیقات نشان می دهد که هرچه ادراک کارکنان از سیاست های سازمانی بیشتر باشد تعهد سازمانی کارکنان، و اعتماد آنها کمتر می شود. در مقابل، هر چه اعتماد کارمندان بیشتر باشد تعهد سازمانی آنها نیز بیشتر می شود. همچنین اعتماد به عنوان یک متغیر میانجی در ارتباط بین ادراک سیاست های سازمانی و تعهد سازمانی می باشد و هوش هیجانی تعدیل کننده ی رابطه ی بین ادراک سیاست های سازمانی و تعهد سازمانی است

کلیدواژه ها:

سیاست سازمانی ، تعهد سازمانی ، اعتماد ، هوش هیجانی