شار حرارت خاک مورد استفاده در رابطه فائو- پنمن- مونتیث و آشنایی با نحوه تغییرات آن

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,338

فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ATTITTDE01_183

تاریخ نمایه سازی: 19 اردیبهشت 1395

چکیده مقاله:

شار حرارتی خاک (G) یکی از اجزای اصلی رابطه فائو- پنمن- مونتیث میباشد که برای محاسبه میزان تبخیرتعرق نیاز بهدانستن آن است. شار حرارتی خاک نقش مهمی در پویایی انرژی سطحی زمین توسط محدود کردن مقدار انرژی در دسترسبرای گرمای نهان (λE) بازی می کند. همچنین معیاری برای تغییر اقلیم می باشد. دانستن شارحرارت خاک و آشنایی با نحوه تغییرات آن میتواند در مدریت بهره برداری از زمین بسیار کاربردی باشد. در این تحقیق شار حرارتی خاک برای سه شهر تبریز، اصفهان و رشت با استفاده از داده های هواشناسی مراکز سینوپتیک هر منطقه محاسبه گردید. نتایج نشان داد بیشترین مقدار شار گرمای خاک در تبریز مربوط به اسفند ماه و به مقدار 0/32 0 مگاژول بر متر مربع درروز و در اصفهان و رشت مربوط به فروردین ماه به مقدار 0/77 و 0/74 مگاژول بر متر مربع در روز می باشد. کمترین مقدار شارگرمای خاک در هر سه شهر مربوط به آبان ماه و به مقدار 0/44-، 1- و 0/86- مگاژول بر متر مربع در روز بهترتیب برای شهرهای تبریز، اصفهان و رشت میباشد. کمترین میانگین قدرمطلق شار گرمای خاک مربوط به شهر تبریز و به مقدار 0/23 مگاژول بر متر مربع در روز از نظر عددی میباشد. میانگین قدرمطلق شار گرمای خاک مربوط به شهرهای رشت و اصفهان به ترتیب برابر 0/5 و 0/59 مگاژول بر متر مربع در روز میباشد. کوچک بودن میانگین قدرمطلق شار گرمای خاک بیانگر کم بودن تغییرات دمای هوا در منطقه است.

نویسندگان

محمدرضا حامی کوچه باغی

دانش آموخته کارشناسی ارشد آبیاری و زهکشی، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز

مراجع و منابع این مقاله:

لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :
  • Allen RG, Pereira LS, Raes D and Smith M (1998), ...
  • Bastiaanssen WGM, Menenti M, Feddes RA and Holtslag AAM (1998), ...
  • Carslaw H. and Jaeger JC (1959), Conduction of Heat in ...
  • Daughtry CST, Kustas WP, Moran MS, Pinter PJ, Jackson RD, ...
  • Dugas WA, Hicks RA and Gibbens R P (1996), Structure ...
  • Irmak A, Singh RK, Walter-Shea, Elizabeth A, Verma S and ...
  • Jensen ME, Burman RD and Allen RG (1990), Evapotransp iration ...
  • Kustas WP, Prueger JH, Hatfield JL, Ramalingam K, and Hipps ...
  • Melesse AM and Nangia V (2005), Estimation of spatially distributed ...
  • Murray T and Verhoef A (2007) a, Moving towards a ...
  • Murray T and Verhoef A (2007) b, Moving towards a ...
  • Smerdon JE, Pollack HN, Enz JW and Lewis MJ (2003), ...
  • Tsuang BJ (2003), Analytical asymptotic solutions to determine interactions between ...
  • Uno E, Moses E, Adelabu JSA (2012), Parametric Investigation Of ...
  • Viterbo P and Beljars ACM (1995), An improved land surface ...
  • Wilber AC, Kratz DP and Gupta SK (1999), Surface emissivity ...
  • Williams LE (2001), Irrigation of wine grapes in California, Practical ...
  • نمایش کامل مراجع