بررسی تطبیقی اصول روانشناسی گشتالت در آثار معماران معاصر (نمونه موردی: لوکوربوزیه)

امروزه مکتب گشتالت در زیبایی شناسی محیط شهری تاثیرات بسزایی داشته و به عنوان یکی از ابزارهای ارزیابی تخصصی برای درک محیط مصنوع، مطرحاست. روانشناسان گشتالت بر این عقیده اند که در ادراک محیط، تجربه ای مستقیم و بدون واسطه از کیفیت های بیانی وجود دارد. به عبارتی تجربیات حاصل تداعی ذهن نیستند، بلکه نتیجه رابطه متقابل فرایندهای عصبی و الگوهای محیطی هستند. از این رو هدف پژوهش، بررسی نقش اصول روانشناسی گشتالت در تطابق با معماری معاصر باشد که اهمیت فرهنگی ضرورت پرداخت به این مهم را ایجاب می نماید. انتخاب دو نمونه از بناهای معروف معمار لوکوربوزیه، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهد و از روش تحلیلی و پیمایشی با ابزار عکس، جدول و نقشه برای بررسی مطالب استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که با طراحی فضاهای شهری به گونه ای که توان بالقوه ای در پاسخ گویی به نیاز های فردی از جمله زیبایی، امنیت، آرامش و ... داشته باشد در ارتقای کیفبت زندگی نقش موثرتری دارد چرا که ذهن انسان تمایل به درک واقعیتهای بیرونی به صورت شکل خوب دارد. مراد از خوب کیفیتهایی چون سادگی، ایجاز، تقارن یا هماهنگی هستند. به سخن دیگر برای هر رویداد روانشناختی این تمایل وجود دارد که معنی دار، کامل و ساده باشد. در نتیجه ساختمان هایی که زنده، آرام یا سنگین به نظر میرسند به دلیل تداعی بین الگوهای محیطی و مرجع قبلی نیست، بلکه به دلیل فرآیندی زیست شناختی است که همان مفهوم هم شکلی در نظریه گشتالت می باشد.

کلیدواژه ها:

نظریه گشتالت ، کیفیت زندگی ، معماری معاصر