بررسی تحولات عصر روشنگری و آغاز مدرنیته

روش این تحقیق کتابخانه ای بوده و با توجه به بررسی انجام شده مشخص شد مکتب ها و سبک های مختلفی از دوره رنسانس تا مدرنیته وجود داشته که به اختصار به آنها می پردازیم در قرون وسطی شهر با دیواره هایی احاطه می شد و کلیسای جامع در مرکزشهر بطور نمادین قرار داشت، در این دوره شهر مطلوب از تنوع فوق العاده ای برخوردار بود: کلیسا، خانه های مجلل، بیمارستانها ومراکز آموزشی در دوره رنسانس تطبیق معماری با انسان و طبیعت به اتکا دانش ریاضی مطرح شد اما در سبک باروک سعی بر آن شد تا تجلیلی شایسته از خدا و کلیسا به صورت زیباترین شهر عالم مسیحیت در آورد. باروک سبکی است که بیشتر از همه تمایل بهایجاد تعادل و انسجام دارد. در دوره باروک ویژگی هایی در باغ سازی مطرح شد که عبارتند از تسلط خطوط هندسی و قاطعیت خطوط در کاخ ها ، ایجاد هماهنگی و هنجار در میان عناصر و مضامین، طراحی فراخ در مقیاس بزرگ در فضایی شکوهمند و ابهت انگیز ، منظم کردن فضاها و تعبیه فضاهای کلی ، بکار گرفتن عناصر اصلی پیکر تراشی و نقاشی و سایر هنرهای تزئینی . گوتیک نامیاست که در دوره رنسانس برای دوره ای از هنر و معماری اروپایی قرون وسطایی انتخاب شد .شاید علت انتخاب این نام را این گونهبه توان توجیه کرد که در دوران گوتیک بر خلاف دوران پر افتخار اروپا یعنی روم حرکت می کرد و در این دوران بر خلاف روم که به معابد و مذهب کمتر اهمیت می داد به کلیساها و مذهب ارزش خاصی داده شده که حتی برخی از این دوره تحت عنوان عصر ایماناروپا نام می برند ، برخی ویژگیهای بناهای این دوره مشترک است که به صورت کلی می توان چنین عنوان داشت :که از منطقی نو پیروی می کند که همزمان به مختصات استاتیکی و شکل می نگرد، گرایش به قرینه سازی در فضای معماری در بناهای دوره گوتیک ، عناصر ساختمانی ، دونقش عمده را پذیرا بودند : اول بر پا ساختن بنا و تضمین مقاومت پیکره کالبدی در برابر نیروهای داخلی و خارجی دوم تضمین پیوستگی و هماهنگی و انسجام در دو حد جزئی و کلی .در دوره رمانتیک ) رمانسک( و در قرون اولیه این دوره بدلیل جنگهای صلیبی، هویت و معماری اروپا کاملا از بین می رود و این هویت گم شده معماری مجدداً در قرن نوزدهم با نام گذاری دوره رمانتیک باز می گردد. واژه مدرن ، از ریشه لاتین mode به معنای نو، جدید، امروزی و کنونی است که در مقابل قدیم و کهن به کار می رود. اما اصول و مؤلفه های مدرنیته عبارتند از تجربه گرایی، انسان مداری، عقل گرایی، لیبرالیسم، رفاه و زندگی شهری، رشد فناوری، دمکراسی و سرمایه داری . با بررسی انجام شده به این نتیجه دست یافتیم که در عصر روشنگری تفکرات و هنر و معماری این دوره کاملا بر پایه مذهب و برگرفته از تفکرات کلیسا و مسیحیت بود به طوری که تمام ناصر معماری و هنر به نوعیبا مذهب ارتباط داشتند و اینگونه می شود قلمداد کرد که بشر غربی در عصر پیش از مدرنیته پیوندی عمیق با مذهب و خدا داشتهو تمامی زندگی بشر این دوره تمایل زیادی به خداوند و آموزه های الهی داشتند اما در دوره مدرنیته این پیوند گسسته می شود و ببشر از خدا و به نوعی آسمان جدا شده و متکی به خود و عقل و تجربه خود می شود و سعی بر حل کردن مشکلات خود با اتکا بهآموزه ها و اطلاعات خود دارد و دیگر وابستگی به عالم ملکوت ومذهب ندارد و فقط از طریق رشد دادن فناوری های نوین و عقل وتجربه خود و به دور از محدودیتهای مذهب و برابر گرایی و آزادی خواهی شروع به حرکت و رشد خود کرد. اما این تفکر از نظر فرهنگ شرق و به خصوص ایران کاملا مردود و مورد قبول قرار نگرفته است و ما با توجه به اینکه از امکانات و تجارب غرب استفاده می کنیم اما اعتقاد به خدا و جهان ماوراء را نیز داریم.

کلیدواژه ها:

رنسانس ، باروک ، گوتیک ، رومانسک