بررسی تاثیر الگوها و روندهای مدیریت دانش بر سرمایه های فکری

جامعه همواره در معرض تغییرات مداوم و تکامل تدریجی بوده است. جامعه صنعتی مبتنی بر تولید در دوره ی بعد از جنگ، به جامعه خدماتی و اخیراً به جامعه به اصطلاح اطلاعاتی تبدیل شده است. طبق نظریه اندیشمندان حوزه مدیریت، خدمات تولیدی و بخش های اطلاعاتی در آینده ای نزدیک بر مبنای دانش شکل خواهند گرفت و سازمانهای تجاری نیز به شیوه های مختلف به خلق دانش خواهندپرداخت. پیتر دراکر یکی از اولین اندیشمندانی بود که به علایم چنین تغییراتی پی برد. او عبارات «دانشکار» یا «دانشگر» را در سال 1960 به کار برد. دراکر معتقد است یکی از مهم ترین نیازهای هر سازمان در جامعه دانش مدار، نهادینه سازی کارکردهای نظام مند در راستای اداره فرآیند خود انتقالی دانش است، سازمان باید دانش منسوخ شده را کنار گذاشته و نحوه ی خلق دانش نوین را با توجه به موارد زیر همواره مد نظر داشته باشد 1. بهینه سازی مداوم عملکردها 2. ارایه کاربردهای نوین از طریق دستاوردهای خود سازمان 3. نوآوری مداوم به عنوان یک فرآیند سازماندهی شده. دراکر 1991 همچنین بر این باور است که به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر، ارتقا سطح دانش و تعداد کارکنان خدمات در یک سازمان، از اولویت خاصی برخوردار است. به همین منظور در این مقاله سعی شده است تا مروری کلی بر ادبیات مدیریت دانش صورت پذیرد و با بررسی تحقیقات انجام شده اهمیت مدیریت دانش در سازمانها مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین در ابتدا مدلهای مدیریت دانش مورد بررسی قرار می گیرد و سپس تاثیرات مدیریت دانش بر فرآیندهای تحقیق و توسعه، فناوری اطلاعات و سرمایه های فکری تجزیه و تحلیل می شود عطافر و سایرین، 1385

کلیدواژه ها:

دانش ، مدیریت دانش ، سرمایه های فکری ، دانش ضمنی ، دانش صریح ، فن آوری اطلاعات