عواطف یادگیری مغز و نقش عواطف و احساسات بریادگیری

یادگیری از جمله تواناییهای مغزی انسان میباشد که نحوه عملکرد آن و همچنین برخی پیچیدگیهای گسترده آن مورد مطالعه و بررسی روانشناسان و محققان بوده است. پیداکردن راهکارهایی برای بهتر یادگرفتن و همچنین استفاده از آموختههای قبلی، مهارتهای فردی را افزایش میدهد و بدین صورت نتایج عملکرد درنهایت بهتر میشود. بدین منظور فرد بایستی از یک سیستم سنجش و ارزیابی عملکردی برخوردار باشد که این معقوله منتهی به یک سیستم نبوده و در حالتهای مختلف یادگیری، متدهای متفاوتی ازطرف مغز انسان بطور ناخودآگاه یا تجربی، انتخاب میشود. از جمله سیستمهای مورد مطالعه روز، یادگیری عاطفی مغز میباشد. دراین روش یادگیری، مغز از۲ نوع ورودی)به ترتیب سیگنالهای حسگرهای ورودی و تجربیات گذشته( و ۲ سیستم ارزیابی )پیش برنده و بازدارنده( بهره می گیرد که براساس الگوهای تقریبا یکسان ارائه شده توسط محققان، یک الگوی نهایی ارائه گردیده که به انحصار آن را BELBIC مینامند. سیستم BELBIC ارائه شده توسط این دانشمندان، برای طراحی و پیاده سازی مفاهیم ماشینی و کامپیوتری بوده تا در عرصههایی همچون هوش مصنوعی و یادگیری ماشین موردبررسی و استفاه قرار گیرند. هدف این مقاله نیز ارائه متدهای بکارگیری این سیستم در قسمتهای مختلف علوم و تکنولوژی میباشد تا سرمنشئی راهبردی برای بهبود عملکردی آنها باشد.

کلیدواژه ها:

یادگیری ، سنجش و ارزیابی عملکردی ، یادگیری عاطفی مغز. BELBIC