سرمایه های فکری معطل در بستر کارآفرینی و توسعه

بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی در مقطع تحصیلات تکمیلی، معضلی است که طی سال های اخیر در کشور افزایش پیدا کرده است و در صورت بیتوجهی به آن، پیامدهای بحران اجتماعی را نیز به همراه خواهد داشت. دانش آموختگان در سطح تحصیلاتتکمیلی افق های دید بازتر و تحلیلی تری دارند و با به کارگیری برنامه ریزی شده و ساختارمند این افراد به عنوان سرمایه هایفکری می توان رویکرد کارآفرینی با ارزش افزوده ی بالا را تقویت کرد. در این مطالعه یکی از روشهای تحقیق کیفی تحت عنوان پدیدارشناسی توصیفی با رویکرد کلایزی مورد استفاده قرار گرفت. روش جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمهساختاریافته با 19 فارغالتحصیل بیکار تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکترا) در دانشگاه بود. مصاحبه ها حول محور تبیین نگرش سرمایه های فکری معطل در راستای شناسایی ایده های بالقوه کارآفرین در سال 1892 انجام شد. یافته های مقاله حاکی از آن است که علل معطل ماندن سرمایههایفکری دان آموخته در مقاطع تحصیلات تکمیلی دربرگیرنده مقوله هایی از قبیل موانع مالی، فقر اطلاعات، موانع آموزشی، ضعف قوانین، موانع فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی، ویشگیهای شخصیتی و خطای فکری آنان می باشد. این یافته ها می تواند با مدیریت جدید در سازمان ها و نهادهای اجرایی و آموزشی به درک واقعیتر از موانع و مشکلات آنان و ارائه ایجاد بسترهای اشتغال زایی و توسعه اقتصادی کشور منجر شود

کلیدواژه ها:

سرمایه های فکری معطل ، کارآفرینی ، پدیدارشناسی توصیفی