مدیریت فرهنگ سازمانی

فرهنگ به معنای ارزشهای مشترک میان افراد یک گروه است. این گروه میتواند یک خانواده، یک سازمان و یا یک کشور باشد. امروزه مدیران به خوبی به نقش و اهمیت مدیریت فرهنگ سازمانهایشان آگاهی دارند. در اهمیت این موضوع شاین میگوید: اگر شما فرهنگ را هدایت نکنید، فرهنگ شما را هدایت میکند و ممکن است حتی متوجه نشوید که چه بلایی سرتان آمده است. نکته قابل توجه اینست که فرهنگ خوب یا بد مفهوم ندارد. مدیران باید هشیار باشند که فرهنگ سازمانی با ماموریت و استراتژیهای سازمان همخوانی داشته باشد. بنابراین ملاک قضاوت در مورد یک فرهنگ، میزان هماهنگی آن با وظایف آن سازمان است. شاین در اینباره مینویسد: تا زمانی که سازمانی در انجام وظایف بنیادی خود موفق است، فرهنگ موجودش خوب است، همین که نشانه های شکست در سازمان بروز کرد، گمان میرود عناصری از فرهنگ ناکارا هستند و باید دگرگون شوند. و توصیه میکند؛ هرگز عزم تغییر فرهنگ نکنید. کار را به گشودن گرهای از کار سازمان آغاز کنید. بنابراین فرهنگ سازمانی خود هدف نیست بلکه وسیله است. فرهنگ سازمانی شمشیری است دو لبه، از یک سو بستری است که دستیابی به اهداف سازمان را تسهیل میکند. لبه دوم فرهنگ سازمانی میتواند سدی باشد بر سر راه اعمال تغییرات در سازمان.

کلیدواژه ها:

فرهنگ سازمانی ، مدیریت ، تغییر