رابطه بین شیوه های فرزند پروری ، باورهای غیر منطقی و سلامت روان دانش آموزان دبیرستان های شهرستان مرند

هدف از پژوهش شناسایی رابطه شیوه های فرزند پروری ، باورهای غیر منطقی و سلامت روان دانش آموزان دبیرستان های شهرستان مرند است. تحقیق حاضر پیمایشی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش اموزاندبیرستان های دخترانه و پسرانه کلاس های دوم و سوم دبیرستان های شهرستان مرند است . از جامعه آماری یاد شده 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای تجزیه تحلیل داده ها از آزمون اسپیرمن، یومن ویتنی، کروسکال والیس استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که میانگین شیوه فرزندپروری والدین به ترتیب در بعد اقتدارگرایانه 4/33بعدسهل گیرانه 2/55بعداستبدادی 2/53در بالاترین حد بود. همچنین در دانش آموزان میانگین باورهای غیر منطقی2/12 و میانگین کل سلامت روان 2/89 بود ازنظر کارکردهای اجتماعی بالاترین میانگین 3/31 و به ترتیب بعدسلامت ازنظر افسردگی بامیانگین 3/17 و بعدسلامت جسمانی 2/76 و بعدسلامت از نظر خواب پایین ترین میانگین 2/30 را دارا میباشند. در کل یافتههای تحقیق نشان داد که بین شیوههای فرزند پروری و سلامت روان دانش آموزان رابطه وجود دارد. در ابعاد مختلف نیز بین فرزندپروری مستبدانه و سلامت روان رابطهای /205- معکوس وجود داشت وهمچنین بین باورهای غیر منطقی دانشآموزان وسلامت روان نیز رابطهای معکوس وجود داشت.اما بین شیوه های فرزندپروری )سهل گیرانه، مستبدانه و مقتدرانه(وباورهای منطقی دانش آموزان رابطه معناداری دیده نشد

کلیدواژه ها:

شیوه های فرزند پروری ، سلامت روان ، باورهای غیر منطقی