چالش های نهادی سیاست گذاری علم و آموزش عالی در ایران

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 803

فایل این مقاله در 5 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

GPPCONFERENCE01_011

تاریخ نمایه سازی: 5 آذر 1397

چکیده مقاله:

سیاست گذاری عمومی در یک تعریف، استفاده از نفوذ دولت توسط افراد یا سازمان ها برای اتخاذ مجموعه ای از تصمیم های اساسی، تعهدات و کنش ها در جهت نیل به منافع عمومی است.نظام آموزش عالی از طریق رهبری دانش، تولید قدرت، ثروت و منزلت می کند. نظام سیاست گذاری نیز توزیع و بازتوزیع و تنظیم و تثبیت این سه مولفه را به صورت هدفمند تضمین می کند. این نمایشی از پیوند وثیق بین آموزش عالی و نظام سیاست گذاری است.سیاست گذاری آموزش عالی عرصه تعامل نزدیک بین نخبگان علمی و نخبگان عملی (نخبگان سیاسی) است. جالب اینجاست که دانشگاه ها و مراکز علمی از سویی باید سیاست های عمومی را نقد کنند و از سوی دیگر باید در تدوین این سیاست ها مشارکت کنند. این وجه پارادوکسیکال شایسته تامل است. امروزه یک مصداق از این چالش به صورت تقابل دانشگاه نخبه گرا و دانشگاه توده ای و اجتماعی خود را نشان می دهد. دلایل بسیاری وجود دارد که سیاست گذاری آموزش عالی را ابتر و ناکارآمد می کند. تنها یکی از این دلایل می تواند روحیه برج عاجی دانشگاه باشد. امری که توان رهبری و تلفیق کنندگی و هماهنگی این نهاد عالی را در عرصه سیاست پژوهی تضعیف کرده است. سایر دلایل نیز، جنبه نهادی و ساختاری عمیق دارند: مانند وابستگی به مسیر، فقدان درکی روشن از منافع عمومی، مشکلات مربوط به بافتار فرهنگی (روحیه شاعرانه و تخیلی)، ضعف در اجماع ملی، روحیه برنامه ریزی، ضعف هم افزایی نهادی و ...

نویسندگان

غلامرضا ذاکرصالحی

دانشیار موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی