ارائه الگویی برای آموزش تفکر انتقادی به دانش آموزان براساس رویکر فلسفه برای کودکان متیو لیپمن (P4C)

توانایی تفکر انتقادی یکی از مهارت هایی است که انسان را برای مواجهه با مسائل جدید و منحصر به فرد دنیای کنونیتوانمند می سازد. این توانایی به انسان کمک می کند تا با استفاده از مهارت استدلال و توانایی تحلیل و بررسی شرایط بهانتخاب های صحیحی دست یابد و قضاوت و ارزشیابی در زمینه انتخاب های وی را ممکن می سازد. هدف از تحقیق حاضرارائه الگویی برای آموزش تفکر انتقادی به دانش آموزان براساس رویکر فلسفه برای کودکان (P4C) است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه معمان ابتدایی شهر شیراز بود، که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی با تعداد 30 نفر از آنها محاسبه شد. در تحقیق حاضر برای دستیابی به اهداف تحقیق و طراحی الگوی آموزش تفکر انتقادی از روش داده بنیاداستفاده گردید. نتایج پژوهش نشان دهنده 18 مقوله کلی بود که به صورت مدل پارادایمی در قالب پنج طبقه فراگیر: الف)شرایط علی، عوامل فردی و استراتژیهای سازمان، ب) مقوله کانونی، تمرکز بر محتوا، ج) انواع راهبردهای فردی، آموزشی ومشارکتی و کسب مهارتهای پژوهشی طرحریزی شده ، د) عوامل زمینه ای جو حمایتی، امکانات و تجهیزات و شایستگیمعلمان و ه) پیامدهای حاصل از روابط بین ابعاد مختلف آن را منعکس می کنند، که شامل بهبود فرایند تربیت دانش آموزنقاد و تغییر در دانش و نگرش می شود.

کلیدواژه ها:

تفکر انتقادی ، فلسفه برای کودکان ، دانش آموزان