مکان یابی مناطق مستعد برای احداث باغات مثمر در اراضی شیبدار (% 12 <) با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) حوزه آبخیز کش و لهران

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 630

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICARA01_093

تاریخ نمایه سازی: 20 دی 1394

چکیده مقاله:

از آنجا که بیشتر درختان میوه، پس از کاشته شدن، چند سال طول می کشد تا به بار بنشینند و علاوه بر مخارج سنگین اولیه، در طول این مدت نیز هر ساله هزینه هایی برای نگهداری و پرورش آنها لازم می شود. نیاز به سرمایه گذاری بلند مدت دارد. بنابراین اگر از ابتدا امر دقت و توجه کافی نشود، شاید پس از چند سالف منجر به زیان هایی جبران ناپذیر گردد. مکان یابی اولیه جهت توسعه باغات میوه، به منظور یافتن عرصه های مناسب و مستعد (Location) مبتنی بر میزان سازگاری درختان میوه نسبت به عوامل محیطی می باشد. مهمترین عواملی که بر میزان سازگاری درختان میوه نسبت به عوامل محیطی تأثیر می گذارند عبارتند از: ارتفاع از سطح دریا، اقلیم، بارندگی و شیب، بافت خاک، عمق خاک، اسیدیته خاک و ... می باشد. اصول کلی مکان یابی به این صورت است که در این مرحله نقشه های رقومی با مقیاس 1:25000 که حاوی اطلاعات رقومی لایه های مختلف مانند ارتفاع، شیب، دما، بارندگی، بافت، عمق خاک و ... می باشد، تهیه شده و محدوده های خیلی مناسب و مناسب هر لایه، با توجه به محدوده سازگاری هر درخت، به کمک سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) جدا شده و عرصه های نامناسب حذف می شوند. در نهایت لایه های رقومی مختلف، به کمک سیستم GIS بر هم دیگر منطبق شده و عرصه هایی که از نظر فاکتورهای مختلف جهت توسعه باغات مناسب می باشند، مشخص می شوند. بر این اساس معلوم شد منطقه از نظر پارامترهای فیزیکی در حدود 14% و از نظر پارامترهای اقلیمی حدود 70% و از نظر پارامترهای خاکشناسی در حدود 14% قابلیت احداث باغات گیلاس و آلبالو را دارد. سپس با تلفیق نقشه های به دست آمده بر اساس پارامترهای فوق تنها حدود 10% منطقه قابلیت احداث باغات گیلاس و البالو را دارا می باشد. بر اساس پارامترهای فیزیوگرافی، اقلیم و خاکشناسی تناسب نهایی برای کل منطقه با توجه به اینکه عامل متوسط حداکثر دما در منطقه محدودیت شدید (کلاس N) ایجاد می کند. پس در منطقه امکان احداث باغات گردو از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده از تلفیق داده ها، منطقه از نظر پارامترهای فیزیکی در حدود 19.7%، و از نظر پارامترهای اقلیمی حدود 71% و از نظر پارامترهای خاکشناسی در حدود 5% قابلیت احداث باغات گیلاس و البالو را دارد. و با تلفیق نقشه های به دست آمده بر اساس پارامترهای فوق (عوامل فیزیوگرافی، هواشناسی و خاکشناسی) تنها حدود 2.38% منطقه قابلیت احداث باغات گلابی را دارا می باشد.

نویسندگان

محمدطاهر نظامی

گروه خاکشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج ، کرج، ایران

علیرضا قدرتی

عضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گیلان

طیبه بابائی

کارشناس ارشد ژئومورفولوژی و برنامه ریزی محیطی