تبیین نسبت حواس ظاهر و باطن در حکایت «کور دوربین، کر تیز شنو و برهنه دراز دامن» از دفتر سوم مثنوی

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,589

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICLCS01_202

تاریخ نمایه سازی: 12 تیر 1395

چکیده مقاله:

مولانا به اقتضای نگرش عرفانی خود به حقایقی در عالم باور دارد که درک آن ها از طریق حواس ظاهر میسر نیست و بایدبرای ادراک آنها حواس باطن را به کار برد.حواس باطن در وجود آدمی به صورت بالقوه نهفته اند، آنکه سودای شناختباطن یا ورای محسوسات عالم را دارد، باید از طریق کوشش و ریاضت، آن حواس را به صورت بالفعل درآورد.مولوی درمواضع مختلف مثنوی به تشریح و تبیین این موضوع پرداخته است و به شیوه معمول خود، مبانی نظری و انتزاعی را در قالبحکایت و داستان نیز بازگفته است. از نظر مولوی، داستان ظرفی است که با آن محتوای مراد خود را به طور عینی و ملموستصویر میکند. حکایت «کور دوربین، کر تیز شنو و برهنه درازدامن» یکی از آن حکایت هاست. نتایج تحقیق نشان می دهد که مولوی در حکایت مورد نظر در تبیین تقابل حواس ظاهر از شیوه بیان متناقض نما استفاده کرده است. این تقابل از طریقصفات متضاد، اشخاص و رویدادهای تاریخی و کنش های متضاد و شگفت انگیز نمودار می شود. شخصیت ها داستانی را نخستتوصیف کرده و آنگاه آنها را در موقعیت گفتار و کنش قرار داده است.

کلیدواژه ها:

مولوی ، مثنوی ، حس باطن و ظاهر ، حکایت ، متناقض نما

نویسندگان

همایون جمشیدیان

نویسنده مسئول- استادیار زبان وادبیات فارسی دانشگاه گلستان

صغری معتمدی

دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه گلستان