بررسی جریان سیال ذهن در داستان های شازده احتجاب و به سوی فانوس دریایی

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,397

فایل این مقاله در 21 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICLCS01_217

تاریخ نمایه سازی: 12 تیر 1395

چکیده مقاله:

جریان سیال ذهن شیوه ای از روایت در رمان مدرن است که تحت تأثیر روانشناسی جدید به وجود آمده و برمبنای آن نویسنده تمام احساس ها، تداعی ها و فکرهایی را که به طور اتفاقی در ذهن شخصیت داستان اتفاق می افتد بدون توجه به تفاوت آنها در سطوح مختلف و بدون هیچ توضیح، تفسیر یا تحلیلی مکتوب می کند. در این شیوه راوی به مفهوم کلاسیک از میان می رود و ما به درون ذهن شخصیت ها می رویم و سیر داستان را نه به صورت خطی که به شکلی حجمی و دوری پی می گیریم. در این مقاله ابتدا ویژگی ژانریک داستان جریان سیال ذهن را بیان کرده، سپس دو اثر از ویرجینیا ولف و هوشنگ گلشیری را بر مبنای این ویژگی ها تحلیل می کنیم. مقاله در پایان نتیجه می گیرد که هر دو اثر به این ویزگی ها وفادارند.

نویسندگان

علیرضا اسدی

استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ایلام

سارا لطیفیان

دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه ایلام

مراجع و منابع این مقاله:

لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :
  • براهنی، رضا، 1348، قصه نویسی، تهران: اشرفی. ...
  • بیات، حسین، 1383، »زمان در داستان‌های جریان سیال ذهن«، پژوهش‌های ...
  • بیات، حسین، 1387، داستان نویسی جریان سیال ذهن، انتشارات علمی ...
  • حری، ابوالفضل، 1390، »وجوه بازنمایی گفتمان روایی: جریان سیال ذهن ...
  • حسن‌لی، کاووس و زیبا قلاوندی، 1388، »بررسی تکنیک‌های روایی در ...
  • حسینی، صالح، 1366، »جریان سیال ذهن«، مجله مفید، دوره جدید، ...
  • فرهنگی، حسن، بی تا، »بررسی تکنیک‌های داستان‌های گلشیری«، نشریه رودکی، ...
  • مقدادی، بهرام، 1378، فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی، تهران: سخن. میرصادقی، ...
  • وولف، ویرجینیا، 1370، به سوی فانوس دریایی، ترجمه صالح حسینی، ...
  • _ - بوی نا اتاق را پر کرده بود .قالی ...
  • » و شازده داد زد :خفه شو .فقط هر کاری ...
  • _ - فخرالنسا اخم کرده بود ی‌کی از ساغرهای طلا ...
  • '، - صبح ود بلد شدم تا خودم آب حوض ...
  • :، - آن وقت من و فخری)زمان حال داستان(، نه، ...
  • _ - لی‌لی همچنان که قلم‌مو را در رنگ آبی ...
  • _ - خانم رمزی گفت نه، نه، همی‌شه خودم آن ...
  • _ مزن و بچه‌اش را دید و باز گلدانها را ...
  • _ - چشم‌های خانم مات‌مات بود).گلشی‌ری، (83 1384: xviii ...
  • ء- چشم‌های‌ش پی‌دا نبود .هی‌چ‌وقت درست پی‌دانبود .شعله‌ها توی شی‌شه‌های ...
  • _ - خسرو می‌خواست بادبادکش را هوا کند .دو دی‌وار ...
  • نمایش کامل مراجع