مدیریت مبتنی بر واقعیت در شرکت های بازرگانی بین الملل

در این مقاله سعی شده به رویکردی نوین در مدیریت شرکتهای بازرگانی دست یابیم در این راستا شرکتهای بازرگانی بین المللی را ملزم به تدوین استراتژی مبتنی بر واقعیت میدانیم، تا همواره مدیریتی مبتنی بر واقعیت را در این شرکتها داشته باشیم. به این منظور برای تحلیل فرصت ها و تهدیدها به بررسی تأثیر همبستگی متغیرهای نرخ ارز، تولید ناخالص ملی، میزان صادرات غیرنفتی بر بازدهی واقعی شرکتهای بازرگانی بین المللی (مطالعه موردی: شرکت سرمایه گذاری صنعت و معدن) و همچنین میزان صادرت و واردات پرداخته شده است. در جامعه مطلق این پژوهش نیازی به نمونه گیری داده ها نبوده است و از داده های آماری نماگرهای اقتصادی بانک مرکزی و داده های سری زمانی سالانه سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و مرکز آمار ایران استفاده شده است. ابزار - اندازه گیری از تجزیه و تحلیل همبستگی توابع با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون در محدوده زمانی سالهای 79-89 بهره گرفته شده است با توجه به آزمون فرضیه بین متغییرهای اقتصاد کلان همبستگی بین این مؤلفهها با بازدهی واقعی شرکت سرمایه گذاری صنعت و معدن و میزان واردات و صادرات کشور معنادار بوده به جز مؤلفه میزان صادرات نفت خام کشور که با توجه به داده های بازه زمانی استفاده شده آزمون فوق معنادار نمی باشد. و در نهایت پس از تحلیل همبستگی بین متغیرهای اقتصاد کلان بر فعالیت شرکتهای بازرگانی بین الملل موفقیت شرکتهای بازرگانی را در گرو شناخت و تعاملی مشترک بین سیاستهای دولت و شرکتهای بازرگانی بین الملل می باشد.

کلیدواژه ها:

متغییرهای اقتصاد کلان ، بازدهی واقعی ، مدیریتی مبتنی بر واقعیت ، استراتژی ، مدیریت شرکت های بازرگانی بین الملل