بررسی موانع بکارگیری کارآمد فناوری اطلاعات و ارتباطات در استقرار مدیریت دانش

این مقاله با هدف بررسی موانع بکارگیری کارآمد فناوری اطلاعات و ارتباطات در استقرار مدیریت دانش در از دیدگاه معلمان آموزش وپرورش منطقه 4 تهران انجام شده است. بدین منظور چهار مانع زیر ساختی فنی ، اقتصادی، فردی و آموزشی مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر از نوع توصیفی –پیمایشی بوده و جامعه آماری آن نیز معلمان آموزش و پرورش منطقه 4 بودندکه براساس جدول مورگان،N =177 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای طیف لیکرت 5 درجه ای (خیلی کم–کم–متوسط-زیاد–خیلی زیاد) بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده های این پژوهش، از شاخص های آمار توصیفی مانند فراوانی و محاسبه میانگین و انحراف استاندارد و از روش های آمار استنباطی مانند t تک نمونه ای t مستقل و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج کلی پژوهش حاکی از ان است که تاثیر موانع فردی موانع فردی – زیر ساختی در بکارگیری کارآمد فناوری طلاعات و ارتباطات در استقرار مدیریت دانش در سطح متوسط و تاثیر موانع اقتصادی و موانع فرهنگی – آموزشی در سطح کمتر از متوسط بوده است. اما در مجموع نتایج آزمون فریدمن نشان داد که موانع فنی– زیر ساختی بیشترین و موانع فرهنگی– آموزشی کمترین تاثیر را در عدم بکارگیری کارآمد فناوری اطلاعات و ارتباطات در استقرار مدیریت دانش دارد. همچنین ، نتایج آزمونt گروه های مستقل نشان می دهد که معلمان خانم نسبت به معلمتن آقا، به تأثیر موانع فنی– زیر ساختی، موانع اقتصادی و موانع فرهنگی – آموزشی در بکارگیری کارآمد فناوری اطلاعات و ارتباطات در در استقرار مدیریت دانش بیشتر اعتقاد دارند

کلیدواژه ها:

فناوری اطلاعات و ارتباطات ، آموزش و پرورش ، مدیریت دانش