چشم اندازهای نظری در مورد «از خود بیگانگی» و هویت

در این مقاله به تحلیل و بررسی یکی از موضوعات مهم انسان شناختی که در رشته های مختلف علوم انسانی موردتوجه صاحبنظران قرار گرفته می پردازیم؛ این موضوع مهم «از خود بیگانگی» یا «الیناسیون» می باشد که به طور مختصر «انتقال به غیر» است. که مورد استعمال اصلی آن در مناسبات حقوقی می باشد و به معنای سلب حقی از یک شخص و انتقال به شخص دیگر است. در ابتدای مقاله چند تعریف از «از خود بیگانگی» به نظر نسبت به سایر تعریفها جامع هستند ارائه شده است. در ادامه به مفهوم هویت وابعفاد آن پرداخته شده، که از جمله ابعاد آن بعد اجتماعی، تاریخی، سیاسی، دینی، فرهنگی، زبانی و ادبی می باشد. سپس به بررسی دیدگاه های مختلف جامعهشناسان و سایر اندیشمندان که در مورد از خود بیگانگی نظر داده اند پرداخته شده است که از جمله ایناندیشمندان (هگل، فوئر باخ، مارک ، وبر، زیمل، لوکاچ، بریورمن، اسسپینوزا، هابس ، وبلن، هس ، شیلر، روسو، فیخته، جان لاک، شلر، فانون، مانهایم، دورکیم و شریعتی) را می توان نام برد. در ضمن دیدگاه قرآن را نیز در مورد «از خود بیگانگی» در این مقاله آورده شده است. ودر پایان نیز نمودهای از خود بیگانگی مثل: 1- اصالت دادن به دیگران 2- برهم خوردن تعادل روحی 3- بی هدف وبی معیاری 4- عدم آمادگی و قدرت بر تغییر وضعیت 5- اصالت ماده و مادیات 6- عدم بهره گیری از عقل و روح، ذکر شده و نتیجه گیری و ارائه راهکار برای درمان از خود بیگانگی آورده شده است. (راهکارهایی مثل: خود شناسی، خدا شناسی، عبادت، تکیه بر فرهنگ اسلامی)

کلیدواژه ها:

خود بیگانگی (الیناسیون) ، هویت ، دین و عادات