بررسی رابطه بین مدیریت دانش و تفکر استراتژیک در واحدهای لبنی استان گلستان

مدیریت دانش مشتمل بر راهبردها و فرایندهایی است که جریان دانش را در جهت برآورده ساختن انتظارات مشتریان وسایل ذی نفع آن بنگاه هدایت می نماید بنابراین جهت تحقق اهداف استراتژیک سازمان می بایست درک درستی از رابطه بین فرایندهای مدیریت دانش و ابعاد گوناگون تفکر استراتژیک حاضر شود. از این رو هدف این پژوهش بررسی رابطه بین فرایندهای مختلف مدیریت دانش و ابعاد تفکر استراتژیک در واحدهای لبنی استان گلستان می باشد. روش تحقیق و پژوهش حاضر روش توصیفی - هم بستگی و اضلاع پیمایش است. جامعه آماری شامل 33 نفر از مدیران واحدهای لبنی استان گلستان می باشد که از بین 30 واحد فعال و سه واحد لبنی غیرفعال است. به دلیل حجم اندکی جامعه آماری، از روش سرشماری برای جمع آوری اطلاعات استفاده شاد و پرسش نامه برای تمامی مدیران کارخانه های فعال ارسال شد و پیگیری های مستمر تمامی 30 پرسش نامه به صورت کامل جمع آوری گردید. در این پژوهش تلاش شده است رابطه بین مؤلفه های فرآیندهای مدیریت دانش، شامل خلا و کسب دانش، ثبت دانش، تسلیم دانش و به کارگیری دانش با ابعاد محتوایی و فرایندی تفکر استراتژیک شامل تفکر سیستمی، تمرکز بر نیت استراتژیک، خلاقیت، تفکر در طول زمان و فرصت طلبی هوشمندانه با استفاده از ابزار پرسش نامه در شرکت های تحت مطالعه مورد بررسی قرار گیرد. نتایج این مطالعه نشان داد که رابطه معنی دار و مثبتی بین متغیر مدیریت دانش و تفکر استراتژیک وجود دارد که ضریب هم بستگی آن برابر با 0/914 می باشد. همچنین افراد متغیر مدیریت دانش (شامل خلق و کسب دانش، ثبت دانش، تصمیم دانش و به کارگیری دانش) با متغیر تفکر استراتژیک رابطه معنی دار و مثبتی دارد.

کلیدواژه ها:

مدیریت دانش ، تفکر استراتژیک ، واحدهای قضایی ، کوچک و متوسط ، خلق دانش ، ذخیره دانش ، انتقال دانش