؛«جایگاه آستانه ای فرهنگ»: همی بابا و نظریه پسا استعماری

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 986

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_CSL-1-4_002

تاریخ نمایه سازی: 15 شهریور 1395

چکیده مقاله:

مقاله حاضر به معرفی و تشریح اندیشه های همی کی. بابا ( 1949 -)، یکی از نظریه پردازان پرآوازه یمعاصر در حوزه مطالعات پسااستعماری، می پردازد. این مقاله در دو بخش تنظیم شده است: در بخشنخست به واکاوی مفاهیم پیوند خوردگی هویت و فرهنگ و نیز فضای سوم می پردازیم، و در بخش دومنیز مفاهیم ملت به مثابه روایت و نیز ترومای مهاجرت را بررسی می کنیم . در نظریه پسااستعماری و،به طور گسترده تر، در حوزه مطالعات فرهنگی، فرهنگ، ملیت و هویت کلیدواژه هایی پرتکرار و بسیارمهم اند ؛ در این جستار می کوشیم از زاویه دید همی بابا به این مقوله های مهم نظر افکنیم. بابا، به پیرویاز دریدا، «تفاوت» را در تقابل با «حضور» قرار می دهد و می گوید سلطه ی اقتدارطلبانه «حضور» (در اینجا، حضور استعماری) را می توان با ارجاع به «تفاوت» دچار اختلال کرد. پساساختارباورانی همچون بابا توجه خاصی به مفهوم تفاوت دارند . صحبت از تفاوت فرهنگی و رواداری نسبت به آن ما را به مفهوم« پیوندخوردگی » می رساند. بابا معتقدست که فرهنگ های معاصر پیوندخورده اند، و این پیوندخوردگی فضایی ایجاد می کند برای کنشگری، آفرینشگری و ایجاد تغییر؛ فضایی که در آن هیچ گونه تفکردوقطبی، تقابلی، ذات باور و جدایی طلب راه ندارد. به طور کلی، از نگا ه بابا، جایگاه فرهنگ جایگاهی«درمیان» و آستانه ای است و به تبع آن، هو یت های فرهنگی نیز هویت های در -میان و پیوندخورده (هیبرید) اند. از این رو، نمی توان برای هویت و صورت های فرهنگی بستاری قایل شد، بلکه باید آن ها را فرآیندی با پایان باز و پیوسته در حال بازتعریف و «شدن» دانست.

نویسندگان

مسعود فرهمندفر

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه شهید بهشتی