دال ومدلول در اندیشه ناصر خسرو
محل انتشار: دوماهنامه جستارهای زبانی، دوره: 6، شماره: 4
سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 445
فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_LRR-6-4_003
تاریخ نمایه سازی: 16 شهریور 1395
چکیده مقاله:
فیلسوفان و زبان شناسان از دیرباز در باب مفاهیم دال و مدلول تأمل کردهاند؛ اما با آغاز قرن بیست، مطالعات زبانی به طور عام و مفاهیم دال و مدلول به طور خاص عمقم و گسترش چشمگیری یافتهاند. در سنت ما نیز اگرچه اندیشمندان به مسئله زبان توجه کردهاند، کمتر کسی از وجهی زبان شناختی آن را بررسی است. ناصرخسرو را از معدود اندیشمندانی یافتیم که تلاش کرده است ماهیت دال و مدلول و نسبت میان آنها را از منظری زبان شناسانه بررسی کند. وی با انتخاب نام و نامدار برای دال و مدلول، آنها را قراردادی میداند و به نحوهٔ تکوین حتی خود مدلول یا نامدار نیز توجه می کند. در این مقاله، با نقبی گذرا به دیدگاه سوسور دربارهٔ ماهیت دال و مدلول، این فرضیه را ارزیابی می کنیم که آیا ممکن است دیدگاه ناصر خسرو در این زمینه در چرخهٔ مطالعات زبان شناختی امروزی وارد شود یا نه.
نویسندگان
فرزاد بالو
استادیار زبان و ادبیات فارسی،دانشگاه مازندران، ایران
مهدی خبازی کناری
استادیار فلسفه جدید و معاصر غرب(گروه علوم تربیتی) دانشگاه مازندران، ایران