نقد کهن الگویی غزلی از مولانا

سال انتشار: 1387
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 832

فایل این مقاله در 22 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PLL-6-11_004

تاریخ نمایه سازی: 5 آذر 1393

چکیده مقاله:

نقد آرکی تایپی از نظریه های مدرن در نقد ادبی و مبتنی بر نقد روان شناختی است و بر اساس آرای روان شناس معروف سوئیسی کارل گوستاو یونگ بنا شدهاست. دراین نوع نقد به مطالعه و بررسی کهن الگوهای اثر می پردازن د و نشان می دهند که چگونه ذهن شاعر و نویسنده، این آرکی تایپ ها را که محصولتجربه های مکرر بشر است و در ناخودآگاهی جمعی وی به ودیعه گذاشته شده جذب کرده، و آنها را به شیوه ای سمبولیک نمایش داده است.هدف این مقاله هم بررسی یکی از غزل های مولوی از منظر نقد کهن الگویی است. نگارنده تلاش می کند تا ضمن توضیح مختصری درباره این نوع نقد نشاندهد که جان آگاه مولانا با ژرف بینی و کنکاش در حقایق هستی توانسته است صورت های مثالی نخستین را دریابد و آنها را در غزل های خود به صورتناخودآگاه به کار ببرد. مضمون کهن الگویی حاکم بر فضای غزل مورد بحث با مطلع: مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من، دولت پاینده شدمآرکی تایپ مرگ و ولادت مجدد است. در بحث از نظریه مرگ و ولادت مجدد به داستان های قرآن و کتاب مقدس اشاره می شود. از نظریونگ ولادت مجدد یکیاز بنیادی ترین اعتقادهای بشری است که ناشی از این همانی بین بشر و چرخه طبیعت است. در این غزل جز نظریه ولادت مجدد، کهن الگوی پیر خردمند،قهرمان و موقعیت های کهن الگویی سفر، طلب و تشرف نیز دیده می شود.

نویسندگان

مریم حسینی

دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهراء(س)