مباحث کلامی در تاریخ بیهقی

سال انتشار: 1389
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 613

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PLL-8-16_003

تاریخ نمایه سازی: 5 آذر 1393

چکیده مقاله:

در اینکه ابوالفضل بیهقی اهل سنت بوده تردیدی نیست، اما اینکه بر منوال کدامین فرقه می گشته جای درنگ است. از سویی در تاریخ اواعتقاد استواری بر تقدیرگرایی که ذهن را به جانب جبر می برد، وجود دارد، در حالی که بیهقی ضمن تقدیر مداری، با توجه به مسئولیتی که برای کارهای شخصیت های تاریخش قائل است، ظاهراً اختیار آدمی را منکر نیست. از دیگر سویفتمجید و توصیف هایی گسترده از خرد و خردورزی به چشم می آید و این در حالی است که خردگرایان معتزلی را هم رتبه زندیقان و دهریان، دشمنان دین می شمارد. این چه شیوه و مذهبی تواند بود؟ اشعری نمی تواند باشد؛ زیرا اشاعره با خردورزی جندان میانه ای نداشتند و حتی تمییز نیک و بد را از حیطه عقل برکنار می دانستند و حسن و قبح شرعی را گردن می نهادند، ضمن آن که از جنبه سیاسی نیز تا زمان به قدرت رسیدن سلجوقیان (حدود نیمه قرن پنجم هجری) مکتب اشعری از موقعیت خوبی برخوردار نبود.اما در همان زمان که اشعری در بصره و بغداد به اصلاح عقاید دینی پرداخت در ناحیه سمرقند، ابومنصور ماتریدی (متوفای 333 هجری) با آرمانی مشابه اشعری ظهور کرد که به سبب اهمیت دادن به خرد- نه تا حد معنزله- شاگردان اشعری را به خود جلب کرد و آنان از عقاید ماتریدی به عنوان احیا کننده تسنن کامل دفاع می کردند. بنابراین، ابوالفضل بیهقی را «ماتریدی» توان دانست؛ به ویژه که در تاریخ خود از ابوحنیفه به نیکی یاد می کند و این، گمان حنفی بودن او را تأئید می کند. در زمان قدیم، بیشتر حنفیان ماتریدی بودند؛ در این نوشتار، با درنظر گرفتن برخی نوشته های بیهقی در تطبیق و مقایسه با اندیشه های اشاعره و ماتریدیه، احتمال ماتریدی بودن ابوالفضل بیهقی مطرح شده است.

نویسندگان

جلیل مشیدی

دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک