نقش زن در کیفیت زندگی سالم وبهداشت روان خانواده

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,237

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

KHNT01_040

تاریخ نمایه سازی: 22 مهر 1394

چکیده مقاله:

زندگی موهبتی الهی است که انسان ها،در طول عمر خویش از آن بهره مند می شوند.عبارت کیفیت زندگی به عنوان یک مجموعه به هم پیوسته نیازمند بررسی کلیه عوامل و متغییر های اجتماعی، روانی، فرهنگی، زیستی و اقتصادی در ارتباط با یکدیگر است.این عبارت علایق شخصی، تجارب، احساسات، دیدگاهها و عقاید راجع به ابعاد فلسفی، فرهنگی، معنوی، روانشناسی،مالی و...زندگی روزمره را شامل می شود. داشتن کیفیت زندگی مطلوب همواره آرزوی بشر بوده و هست .در ابتدا این آرزو به بهبود وضعیت های ظاهری افراد از قبیل میزان درآمد،تحصیلات، سلامتی جسمی و مسکن محدود بود ولی اکنون به طیف های وسیعی از جمله متغیرهای کیفی و ذهنی توجه می شود کیفیت زندگی به دلیل گسترش روند صنعتی شدن و پیشرفت فناوری که توجه به بعد کمی زندگی انسان را مد نظر قرار می دهد و همچنین به دنبال غفلت از جنبه های کیفی زندگی انسان، طی چند دهه گذشته در کشورهای غربی مورد توجه اندیشمندان و متفکران علوم انسانی قرار گرفت. علاقه مندی به بررسی عوامل موثر بر خشنودی و رفاه انسان پیشینه ای طولانی در تاریخ زندگی بشر دارد.در واقع اینکه چگونه باید و می توان زیست که بهترین منفعت را از زندگی کسب کرد.شاید به قدمت تواناییآدمی برای اندیشه در مورد آینده و عبرت گرفتن از گذشته باشد. آبرامز( 1973 ) اصطلاح کیفیت زندگی را درجه ای از رضایت یا نارضایتی ای تعریف می کند که افراد در ابعاد مختلف زندگیشان آنرا احساس می کنند.یا به شکل ساده تر، کیفیت زندگی، تدارک شرایط لازم برای شادی و رضایت می باشد.تبیین های روانشناختی کیفیت زندگی بر تفاوتهای فردی اشخاص در شیوه تفکر و احساس درباره رفتار خویش تاکید دارد.تفاوتهایی که می تواند به شکل تفاوتهایی ظریف و جزیی در رفتار ظاهر شود و برخی افراد را به سبب عللی مانند افزایش خشم و عصبانیت، کمی وابستگی و تعلق خاطر به دیگران، کیفیت زندگی خود را نامطلوب تلقی کنند، که این تبیین ها را می توان تحت الگوی روانکاوی و الگوی نارسایی شخصیت بیان نمود.

نویسندگان

فرشته امینی

کارشناسی ارشد روانشناسی-مربی بالینی پرستاری داخلی جراحی دانشکده پرستاری ومامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران

فاطمه محمدنژاد

مربی پرستاری داخلی جراحی دانشکده پرستاری ومامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران

صدیقه ترابی

مربی پرستاری داخلی جراحی دانشکده پرستاری ومامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران