انطباق دو منظومه غنایی از دیدگاه روایت شناسی ساختارگرا

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 638

فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MATNPAGOOHI05_014

تاریخ نمایه سازی: 26 مرداد 1397

چکیده مقاله:

روایت شناسی ساختارگرا به عنوان یکی از مهمترین تلاشهای روایت شناسانه، کار خود را در نخستین ده ههای قرن بیستم آغاز کرد و ادب غنایی بهترین حوزه برای مطالعات در این حوزه است. مطالعات اساسی وگسترده در این زمینه، نخستین بار از سوی فرمالیست هایروسی صورت گرفته است و گرماس از نظریهپردازان معروف این حوزه است که الگوی کنشی، زنجیره های روایی ومربعمعناشناسی از دستاوردهای وی در ساختارگرایی و مطالعات ادبی است. همچنین خسرو و شیرین و لیلی و مجنون از برجسته ترین و زیباترین داستان های ادب غنایی فارسی به شمار می آیند که به وسیله نظامی گنجوی به نظم درآمدهاند؛ از این رو در این پژوهش، سعی بر آن است، این دو منظومه غنایی با تکیه برنظریات سهگانه گرماس، تجزیه و تحلیل شود و مقایسهای بین این دو منظومه از این دیدگاه صورت گیرد. هدف اصلی دست یافتن به میزان انطباق این دو اثر با الگوی گرماس (الگوی کنشی، زنجیره های روایی مربعومعناشناسی ) است. حاصل این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده، بیانگر این است که دو منظومه غنایی خسرو و شیرین و لیلی و مجنون در قالب نظریه ساختارگرایانه و معناشناسانه گرماس قابل بررسی هستند و با اندک تفاوتی با یکدیگر، از الگوی ساختاری و روایی کاملی برخوردارند.

نویسندگان

حسین آریان

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.

عذرا نصیری افراپلی

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران.

زکیه رشیدآبادی

مدرس دانشگاه فرهنگیان، پردیس نصیبه تهران، تهران، ایران.

معصومه روحانی فرد

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نکا، دانشگاه آزاد اسلامی، نکا، ایران.