بررسی رابطه حاکمیت شرکتی ومدیریت سود با نقدینگی بازار سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

لازمه رشد و گسترش بازار سرمایه ، جلب اعتماد بازار سرمایه است لذا بررسی عملکرد شرکت ها از مهم ترین موضوعات مورد توجه استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری می باشد و نتایج حاصل از آن مبنای بسیاری از تصمیم گیری ها در داخل و خارج از واحد انتفاعی است . در هر برهه از زمان ، معیار و ابزار خاصی به این منظور مطرح شده است که بدون اشکال نبوده اند و انتقاداتی به آن وارد شده است و تلاش هایی در جهت رفع نقایص آن ها نیز صورت گرفته است . به منظور دستیابی به معیارهای بهتر اندازه گیری عملکرد ، طی سال های متمادی مطالعات بسیاری در مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی صورت گرفته است پس از آغاز انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم و با توسعه شرکت های سهامی ، انبوه سرمایه گذارانی به وجود آمدند، که در اداره واحدهای اقتصادی مورد مشارکت خود نقش مستقیمی نداشتند و از طریق انتخاب هیات مدیره و نظارت بر آنها ، بر اداره واحد اقتصادی خود، همت می گماردند . حاصل این فرآیند تفکیک مالکیت از مدیریت شرکتها بود . جدایی مالکیت منجر به پیدایش تئوری نمایندگی شد . این تئوری مربوط به موردی است که یک نفرمالک مسئولیت تصمیم گیری در خصوص توزیع منابع مالی و اقتصادی و یا انجام خدمتی را طی قرارداد مشخصی به شخصی دیگر کارگزارواگذار می نماید.در تحقیق حاضر ، تاثیر معیارهای نظام راهبری شرکتی و نوسانات سرمایه در گردش تحت عنوان مدیریت سود بر نقد شوندگی سهام مورد مطالعه قرار می گیرد . نظام راهبری شرکتی، ساز و کاری است که به اداره و کنترل شرکت ها مربوط بوده و موجب برقراری روابطی بین ذینفعان می شود تا منافع آن ها به حداکثر برسد و همچنین از تضاد منافع و ضایع شدن حقوق یکی به نفع دیگری جلوگیری می شود ، همچنین این مکانیزم ها ، کمیت و کیفیت افشای اطلاعات توسط شرکت را تحت تأثیر قرارمی دهند. دی آنجلو 89 روداک ، و همکاران، 002 اعتقاد دارند که سیستم های مکانیزم حاکمیت شرکتی مناسب منجر به تقویت و مهارت مدیران و کمیته حسابرسی شده و نظارت مؤثر بر فعالیت های مدیران نموده و در نهایت این امر منجر به بهبود کیفیت صورتهای مالی می شود و این امر با محدود ساختن فرصتهای مدیریت سود انجام می گردد . به طور عموم تصور می شود که وجود معیارها و ساز و کارهاى حاکمیت شرکتى به تغییر رفتار شرکت ها منجر مى شود . تأثیر ساز و کارهاى حاکمیت شرکتى بر تصمیم هاى مدیریت در قبال سود از جمله مدیریت سود ، اهمیت فراوانى دارد . مراجع قانونى ذى صلاح ، همواره با وضع قوانین و مقررات به دنبال افزایش کیفیت گزارشگرى مالى با استفاده از شیوه هایى مانند الزام مدیران شرکت ها به تأیید آنچه گزارش مى کنند، تقویت و توسعه معیارهاى حاکمیت شرکتى و افزایش استقلال حسابرسان هستند . با توجه به نقش حاکمیت شرکتی و تأثیر آن بر فعالیت های مدیریتی یک شرکت ، این پرسش مطرح می شود که آیا وجود معیارهای حاکمیت شرکتی با شیو ه مدیریت مرتبط است . نتایج برخى پژوهش ها نشان مى دهد که معیارهاى حاکمیت شرکتى باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتى در شرکت ها مى شود ایزدى نیا و همکاران، 98 کیفیت سود ، معیارى براى سنجش کیفیت اطلاعات مالى محسوب مى شود . نتایج برخی از پژوهش های دیگر مانند بورگیستالر 9 و همکاران 002 ،راجگوپال ، و همکاران، 00 بیانگر آن است که وجود معیارهای حاکمیت شرکتی، سبب کاهش هموارسازی سود در شرکت ها می گردد . مهرانى و همکاران 999 نیز بیان مى کنند که معیارهاى حاکمیت شرکتى مى توانند باعث کاهش شدت مدیریت سود در شرکتها شوند