فرهنگ سازمانی و شناخت و مدیریت آن در سازمان

گذار از یک جامعهی سنتی به یک جامعهی پیشرفته، به روز، نوگرا، نوجو و نوآور و البته مبتنی بر ویژگیهای فرهنگی اصیل ضرورتی است که گرچه در تمامی نظریههای توسعه مورد تاکید قرار گرفته است، لیکن سرعت تحولات اخیر و ضرورت همراهی با آن بر اهمیت این نوگرایی و نوآوری بیش از پیش افزوده است. یکی از ارکان جوامع امروزی نهاد بروکراسی و شاخصترین وجه آن سازمانها هستند. سازمانهای امروزی بعنوان سیستم اجتماعی باز که دارای تعامل با محیط خود هستند نه تنها برای رشد و تعالی بلکه برای بقای خود نیز گریزی از اینگذار نداشته و میبایست برای فرآیند گذار از روشها و منشهای سنتی به مدیریتی مبتنی بر نوآوری، پویایی و کارآمدی دارای طرح و برنامهای جامع باشند. این ضرورت به حدی است که به اعتقاد یکی از نظریه پردازان مدیریت، سازمانهای امروزی دو راه بیشتر ندارند، یا مرگ یا نوآوری.یکی از ویژگیهای اصلی محیط کسب- وکار ، تحول مستمر در زمینه های علمی، فناوری، بازار و ... است. سازمانها نیز برای بقا و موفقیتشان اقداماتی انجام می دهند تا خود را با تحولات همراه سازند. آنها ممکن است ساختار سازمانی را کوتاه، ماشین آلات را بهروز و یامحصولات جدیدی را تولید و به بازار عرضه کنند. تحولاتی که سازمان در ساختار، فناوری یا بازارش به وجود می آورد، هنگامی تاثیر موردنظر را دارد که فرهنگ سازمان نیز متناسب با آن تغییر کند. برای اینکه فرهنگ سازمانی را با تغییرات محیطی همسو کرد، مدیران بایستی فرهنگ سازمانی را به نحوی طراحی کنند که با راهبردهای سازمان و نیازهایش در آینده سازکاری داشته باشد. اما لازمهی تغییرات در فرهنگ سازمانی، نخست شناخت درست و دقیق این فرهنگ و آشنایی با ویژگیهای آن و سپس اعمال مدیریت تغییرات در حوزهیفرهنگ سازمانی است.

کلیدواژه ها:

فرهنگ ، فرهنگ سازمانی ، الگوهای تبیین و شناخت فرهنگ سازمانی ، مدل دنیسون