تحلیل جایگاه هوشمندسازی در بازاریابی تجارت (الکترونیکی کردن)، با استفاده از روش‏های دلفی و سناریوسازی (مطالعه موردی بازارهای عرضه کننده ی کالاهای مصرفی؛ ایران)

تجارت از گذشته های دور بین اقوام مختلف بشر رواج داشته است اما ضعف در ارتباطات، اولا علم به وجود کالاهای موردنیاز و ثانیا توان دسترسی به آن را کاهش می داد. در واقع تجارت زیر سایه سنگین ضعف در ارتباط، محدود به یک ناحیه جغرافیایی و یا کالاها و مسیرهای خاص می شد. امروزه با پیشرفت ارتباطات و به کارگیری فناوری های نوین در این حیطه، انسان نه تنها با کمبود اطلاعات مواجه نیست بلکه بمباران اطلاعاتی و ضعف در پردازش این اطلاعات به مشکل جدیدی تبدیل شده است. پیشرفت هاى چشمگیر در زمینه تکنولوژى اطلاعات و ارتباطات در دهه هاى اخیر موجب دگرگونى در بسیارى از زمینه ها از جمله تجارت جهانى گردیده و به تبع آن فرآیندهاى بسیارى از فعالیت ها ازجمله فعالیت هاى تجاری، اقتصادی، بانکداری، گمرکات و غیره دستخوش تغییرات شده اند. درواقع باید اشاره داشت که سیستم های الکترونیکی و هوشمند به عنوان ابزاری حیاتی در بازاریابی و تجارت به حساب می آیند. رشد این فضای هوشمند بازاریابی به سرعت فراگیر خواهد شد و این ترقی ناگهانی ثمرات مثبت و منفی مختلفی در زمینه های قانون گذاری، اقتصاد، مسائل اجتماعی، تکنولوژی و محیط زیست (تحلیلPESTEL) خواهد داشت. پژوهش حاضر قصد دارد تا به کمک تکنیک های آینده پژوهی همچون روش دلفی کلاسیک و روش سناریوسازی (بهره مندی از روش پنج نیروی پورتر) جایگاه بازاریابی هوشمند در عرضه ی کالای مصرفی بازار آینده ی ایران را تحلیل نماید. در ادامه ی این پژوهش پارامترهای موثر در روش دلفی کلاسیک توسط الگوی SAW و در روش سناریوسازی توسط تکنیکAHP اولویت بندی شده اند. در این پژوهش باید اشاره داشت که اقتصاد دارای دو وجه داخلی و خارجی است و هوشمندسازی بازاریابی یکی از عوامل اساسی بالا رفتن اهمیت فاکتور شدت رقابت در هر دو وجه می باشد. شناسایی و پیش بینی وضعیت آینده ی تجارت و بازاریابی هوشمند به عنوان چراغ راهی برای سیاست گذاری های خرد و کلان در این حوزه از پیوند تکنولوژی و اقتصاد می باشد.

کلیدواژه ها:

هوشمندسازی ، بازاریابی ، روش دلفی کلاسیک ، روش سناریوسازی ، اولویت بندی