هستی شناسی در اشعار حسین پناهی

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 869

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MOASER01_056

تاریخ نمایه سازی: 21 اردیبهشت 1397

چکیده مقاله:

پرسش هایی در مورد منشا آفرینش، هستی، انسان در اندیشه ی متکلمین، عرفا، متشرعین و به خصوص فلاسفه وجود دارد و گاه شاعران نیز از چشم اندازهای گوناگون به این مباحث پرداخته اند. پناهی یکی از شاعران معاصر است که با داشتن دردی عمیق و حیرتی وسیع و نگرش فیلسوف مآبانه به این مبانی پرداخته است. تامل در اشعارش نشان می دهد که وی شاعری است اندیشناک که مسایل اعتقادی و هستی شناسانه از مهمترین دغدغه های زندگی وی بوده است. سرگردانی و سرگشتگی ناشی از عدم درک بسیاری از حقایق و واقعیت های ملموس آفرینش، سرنوشت محتوم انسان و در نهایت مرگ در اشعار حسین پناهی بازتاب فراوانی دارد، وی در اندیشیدن به مرگ به این مرحله از آگاهی رسیده است که از آن به عنوان یکی از قوانین طبیعت یاد می کند. به طوریکه حتی در واژگان اشعارش این حالت را می توان مشاهده کرد. این جستار حاکی از آن است که وی به اصالت و عظمت حیات و آفرینش اعتقاد داشته و خداوند را آفرینشگر هستی می داند.

نویسندگان

معصومه هاشم پور

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یاسوج

یوسف نیکروز

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یاسوج