زنان و چالش های سقف شیشه ای در هرم مدیریت

مهارت های نرم مانند هوش هیجانی بالاتر ، مهارتهای ارتباطی، انعطاف پذیری بالا در سبک های رهبری،رفتارهای فداکارانه و تأکید بر مراقبت و رابطه را می توان از قابلیت ها و توانمندی های خاص زنان نام برد.با این وجود و برخلاف افزایش کمی آنان در بازار کار میزان حضورشان در رد ه های مدیریتی اعم از مدیریت کلان و خرد ناچیز است و این در حالی است که پژوهش های انجام شده در سطح جهان برایشناخت برتری مردان در مدیریت وجه تمایزی را برای مدیر بودن مردان در مقایسه با زنان قائل نیست.بههرحال الزامات و پیچیدگی مدیریت سازمان ها، موجب ظهور و توسعه دیدگاه استعارهای به نامسقف شیشه ای نسبت به موانع ارتقای زنان در سازمان شده است. هم اکنون زنان تحصیل کرده بسیاری در کشور و در سازمانها می باشند که می توانند عهده دار مسؤولیت های مهم باشند،عمده اشتغال زنانمعطوف به مشاغلی با پایگاه اجتماعی نه چندان مطلوب و درآمد ناچیز است. مشاغل دیگر ی که نیازمند تخصص و تحصیلات هستند، در صورتی به زنان تفویض می شود که در شرایط برابر، مردان طالب وخواهان آن پست ها نباشند؛زنان معمولاً به پست هایی منصوب شده اند که ناگزیر بوده اند کارهای تکراری انجام دهند و پست ها یی در سطوح پایین داشته باشند. بیشتر آنها در پست های ستادی و به مثابهدستیار مدیران انجام وظیفه کرده اند و به ندرت مسئولیت های مدیران ستادی را برعهده داشته اند. تعداد اندک زنان و اقلیت آن ها در اداره سازمان های بخش دولتی و خصوصی ، شکاف عمیق دستمزد در سطوحبالای توزیع درآمد ها ، به این معنا که کارکنان زن در گروه های بالای درآمدی، در مقایسه با مردان در همان مرتبه دریافتی کم تری دارند،نشان از وجود مانع نامریی برای رشد زنان درارتفاء به رده های بالاتردارد. در این مقاله، بهطور خلاصه کارکرد استعاره ی سقف شیشه ای در مدیریت سازمان ، مرور میشود و برخی از موانع ارتقاء زنان به پست های مدیریتی که از بیشترین تاثیر برخوردارند، نگرش جنسیتی به کار زنان ، نقش زنان در شبکه های اجتماعی و ارتباطات سازمانی و تفاوت دستمزد کار زنان و مردان موردبررسی قرار گرفت.

کلیدواژه ها:

سقف شیشه ای ، مدیریت ، زنان ، نگرش جنسیتی ، تفاوت دستمزد