تعریف ادبیات

سال انتشار: 1387
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 15,226

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCNRPL01_039

تاریخ نمایه سازی: 9 خرداد 1387

چکیده مقاله:

تعریف ادبیات،تعریفی بسیار بحث برانگیز است،هرچند منابع و ماخذ بسیاری در این زمینه موجود است وهر صاحب نظری به تعریفی از آن پرداخته است . اما،همان ها نیزبر ناقص بودن وجامع وکامل نبودن تعریف خود واقفند . در این مقاله سعی شده است علاوه بر مراجعه به فرهنگ ها ولغت نامه ها به دیدگا ه های متفاوت ویا مشابهی که اندیشمندان عرصه ادبیات ارائه کرده اند بپردازیم . مثلاً : دربسیاری از لغت نامه ها مانند دهخدا ،معین،نفیسی ...... ادبیات وعلم ادب را بسیار مشابه وگاه یکسان تعریف کرده اند اما،در فرهنگ آنند راج می بینیم که علم ادب را تنها شامل ادبیات عربی می داند . وقتی درفرهنگ ها که منابع موثق محققین ومراجعین است چنین تفاوت ها ویا شباهت هایی موجود است . به تبع ،عقاید بزرگان ادبی نیز به همان نسبت متفاوت است . ًمثلا : ارسطو،ادبیات را هنر می داند ویا جمال میر صادقی ادبیات را هنر الفاظ تعبیر می کند ولی فرمالیست ه ا امروزه آن را علم می دانند . دکتر زرین کوب ادبیات را شامل آثار مکتوب ونوشته شده می داند در حالی که در کتاب (( ادبیات وداستان )) جمال میرصادقی می خوانیم : نباید فراموش کرد که آثار مکتوب بسیاری برجای مانده است که قبل از آنکه به نگارش در بیاید به صورت شفاهی سینه به سینه انتقال می یافت . بنابراین ادبیات نه تنها آثار مکتوب رادربرمی گیرد،بلکه به آثار شفاهی نیز گفته می شود . آیا آن کتاب ها جزء ادبیات جهانی قرار نمی گیرد؟ ! این تفاوتها گاه به جایی می کشد که دو صاحب نظر بزرگ ادبی تفاوت های دیدگاه خود را با دیگری بیان می کنند ویکدیگر رابه بوته نقد می کشند . چنان که ژان ریکاردو تعریف ادبیات را در خود ادبیات می داند : خواندن ونوشتن . ولی سیمون دوبوار صراحتاً اعلام می کند اعتقادی به عقیده وی ندارد وادبیات را فعالیتی می داند که به وسیله انسانها وبرای انسانها صورت می گیرد تا جهان رابرای آنها آشکار کند واین آشکار کردن خود به منزله عمل است . اینگونه تفاوتها باعث شده تا رفته رفته به علت این تعاریف متفاوت واقف شویم وبا مطالعه آثار مختلف به این نتیجه برسیم که ادبیات یک مقوله ء هنری است ونمی توان تعریف جامع ومانعی از آن بدست آورد . با این وجود کسانی که با ادبیات سروکاردارند بی آنکه تعریفی از آن داشته باشند در ذهن ودل خود ادبیات را می شناسند وآن را از مقولات دیگر تمیز می دهند .

نویسندگان

شیما قاسمی

دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی