مقایسه افعال حسی در غزلیات سعدی و حافظ: تحلیلی در معنی شناسیشناختی

سال انتشار: 1389
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,134

فایل این مقاله در 49 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCPLIR01_118

تاریخ نمایه سازی: 20 آبان 1391

چکیده مقاله:

استعاره در معنی شناسی شناختی ابزاری مناسب برای تشخیص چگونگی اندیشیدن و وقوع رفتارهای زبانی است. به یاری فرایند استعاره می توان مفاهیم و تجربه هایی را که مرزبندی نامشخص تری دارند که به عبارتی مفاهیمی انتزاعی اند را بر مبنای مفاهیم و تجربه های فیزیکی که مرزبندی مشخص تری دارند، درک کرد. از آن جا که استعاره ها در قالب این نگرش، میان بری برای گذر به حوزه های شناختی محسوب می شوند و ارتباطات بین حوزه های واژگانی متفاوت را فراهم می آورند، شبکه های مفهومی بدون توجه به نقش استعاره ها امکان تبیین نمی یابد. نکته قابل توجه دیگر در معنی شناسی شناختی این است که بدن انسان به عنوان مبدأ شناخت و پایگاه تحلیل بسیاری از طرحواره ها در این نگرش همواره مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین می توان گفت که افعال حسی درگستره کلی افعال از جایگاه ویژه ای در ساختار معنی شناسی شناختی برخوردارند. زیرا این افعال مستقیماً با بدن انسان در ارتباطند. با توجه به آن چه در ارتباط با اهمیت استعاره در پیکره این نظریه گفته شد و اهمیت تحلیل شناختی افعال حسی به دلیل پیوند نزدیکشان با بدن انسان که پایگاه شناخت محسوب می شود، فرایند شرکت جستن افعال حسی در بسط استعاری از دیدگاه معنی شناسی شناختی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در مقاله حاضر قصد برآن است تا پس از گردآوری افعال حسی درغزلیات سعدی و حافظ به طبقه بندی و تحلیل آماری این افعال پرداخته شود و با بررسی این موارد مشخص شود که کدام حوزه از افعال حسی، گستره وسیع تری به نسبت سایر حوزه ها در هر یک از غزلیات این دو شاعر دارد. گفتنی است که افعال حسی به لحاظ چگونگی بسط استعاری مورد توجه قرار می گیرند. سعی بر آن است تا مقایسه ای میان افعال حسی موجود در غزلیات سعدی و حافظ انجام شود. از این رهگذر می توان میان مدخل های واژگانی افعال حسی در فرهنگ لغت (در اینجا فرهنگ سخن) و افعال حسی موجود در غزلیات سعدی و حافظ مقایسه ای به عمل آورد.

نویسندگان

سارا مادرشاهیان

دانشجوی دکتری زبان شناسی همگانی