معنا ومبنای توسعه سیاسیدر اسلام

نظام سیاسی اسلام همواره مورد بحث وتبادل نظر در میان اندیشمنان بوده است،اعتقاد به پیوستگی سیاست ودیانت دربین غالب اندیشمنان اسلامی باعث شده است که ادله ومباحث گستردهای در ای ن رابطه اریه شود،پیوستگی دیانت وسیاست در اسلام امروزه برای اندیشمندان اسلامی امری بدیهی می نمایاند،لذاضرورت دارد از ابعاد مختلفبه این مساله نگریسته شود. کارآمدی نظام سیاسی اسلام درمقاطعی که مسلمانان موفق به تشکیل حکومت شده اند،بر ضرورت تبیین وتحقیق بیشتر دراین رابطه می افزاید،مقولعه توسعه سیاسی از گزاره های اساسی برای نظام های سیاسی محسوب می شود وآن را شاخصی برای رشد وتوسعه سیاسی وکارآمدی می پندارند،لذا طبیعی استک این ظرفیت ها درنظام سیاسی اسلام شناسایی شوند ومورد بحث وبررسی دقی ق قرار بگیرد،بسیاری از شاخصهای توسعه سیاسی به عنوان تجربه عقلایی بشر درآموزه های دینی با قدمت بیشتری دیده می شوند،لکن از جایی که درآثاردینی شکل وقالب خاصی برای آن ها درنظر گرفته نشده ،برخی می پندارند که این ظرفیت ها در نظام سیاسی اسلا یافت نمی شود به خصوص این که سابقه تشکیل حکومت اسلامی رادر 1400 سال گذشته کمتر شاهد بودهایم،لذا ما برآنیم که در این مقاله مبانی ومعانی توسعه سیاسی رادر گفتمان اسلام گرایی مورد بحثوبررسی قرار بدهیم وظرفیت های توسعه سیاسی را در گفتمان اسلا مگرایی استخراج کنیم