الگوی مدیریت دانش/ مدیریت ساخت شناخت،شکوفایی خلاقیت و نوآوری در آموزش علوم انسانی و علوم دیگر

سال انتشار: 1390
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 561

فایل این مقاله در 38 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SNCH02_028

تاریخ نمایه سازی: 16 اسفند 1394

چکیده مقاله:

هدف این مقاله بیان تحولی است که می بایست خیلی پیش از این در دوران متمادی تاریخ آموزش و پرورش با نمودهای مشترکی چون آموزگار محوری، حفظ محتوای جزوات و کتابهای با محتوای ثابت، ارزشیابی از حفظیات، شاگردان منفعل در یادگیری،و جو بی تحرک، بدون ارتباط شاگرد با شاگرد و مذاکره و مفاهمه صورت م یگرفت. تحولی که اگر صورت م یگرفت بشر را در عرصه توسعه آگاهی از طریق شکوفایی استعدادهای نهفته خلق و ن وآوری بسیار فراتر از آنچه که امروز است پیش م یبرد. هدف دوم این مقاله معرفی رویکردی جدید توسط سناریوی ده مرحله ای تدریس است که درآن مهارتهای استفاده از الگوهای نوین پردازش اطلاعات در توسعه شناخت شاگردان صورت می گیرد. این الگوها شامل: آماده سازی و عرضه دانش سازمان یافته به کلاس، دریافت مفاهیم توسط شاگردان، عادت ورزی به تفکر علمی استقرایی، بدیع هپردازی،کاوشگری به شیوه تبدیل داده ها و واقعیات به نظریه های علمی، تولید دانش از طریق ارتباط با سرشت، فطرت و ذات در خلق و نوآوری و شکوفایی استعدادهای انسانی و تولید فرضیه های علمی برای مفاهیم، تحلیل و تعمیم آنها با آیند هنگری است. به منظور بستر سازی مناسب برای فعالیتها و مشارکت شاگردان در مدیریت دانش و مدیریت برپردازش اطلاعات استفاده از الگوهای مختلف مشارکتی از جمله جیگ ساو، جورچین، تفحص گروهی، کاوشگری به شیوه محاکم قضایی، کشف و پذیرش ارزشها و موضعهای منطقی، مشارکت در یادگیری منظور می شود. به علاوه، این مقاله هدفسومی هم دارد که آن بررسی انتقال مهارتهای یادگیری محتوای علوم انسانی به یادگیری مطالب و مباحث علوم دیگر است. در این تحقیق از انواع روشهای تحقیق وحقیقت یابی و گر دآوری داده ها و اطلاعات از جمله مشاهده، مصاحبه، دست هبندی، عنواندهی به مفاهیم کشف شده، تحلیل و تولید تعریف منطقی و علمی و پیشگویی براساس یافته ها که نوعی استفاده از روش تحقیق مبتنی بر گراند تئوری است استفادهشده است. روش تحقیق نیمه تجربی و توصیفی نیز به لحاظ بررسی اطلاعات آماری و استنباطی برای تحلیل آثار پرورشی و آموزشی کاربست عادت ورزی به مدیریت دانش/ساخت شناخت و یادگیری معنادار، خلاق و نوآور ساختن مهارت یادگیری در آموزش علوم انسانی به کار رفته است. ابزار گرد آوری داده ها، دو پرسشنامه محقق ساخته برایاندازه گیری میزان تأثیرات پرورشی و آموزشی تدریس با این الگو است که بر مبنای مشاهده و استفاده از کتابها و نتایج تحقیقات متعدد خود نویسنده، و اسناد دیگر تهیهشده و مراحل علمی سنجش روایی و اعتبار آن با تکرار آزمایشی فراوان انجام یافته است. نتایج تحقیقات نیمه تجربی و توصیفی بیانگر خیر کثیر کاربرد این الگو و نبود شری حتی اندک در آثار پرورشی، آموزشی و پیشرفت تحصیلی شاگردان می باشد. درواقع عادت ورزی به مدیریت دانش/ ساخت شناخت در ذهن و توسعه مهارت یادگیری بر اساس خلاقیت و نو آوری که منجر به تقویت مهارت شناخت انسان می شود می تواند موجب توسعه شناخت او در پاسخ به نیازهای بومی، اجتماعی، کشوری و بشری و تولید و توسعه دانش شود. بنابراین این الگو برای تدریس علوم انسانی و با کسب مهارت یادگیری از آن برای تدریس سایر علوم توصیه گردیده است.

نویسندگان

محمدرضا بهرنگی

استاد مدیریت آموزشی دانشگاه تربیت معلم- فارغ التحصیل دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و یو. سی. ال. ای