نقش مدیریت کیفیت جامع در دستیابی به معیارهای تولید ناب ازمنظرمدیران صنایع کوچک ومتوسط

مدیریت کیفیت جامع ساختار نظام یافته ای است که بر بهبود کیفیت محصولات و خدمات، از طریق بهبود منابع انسانی،فرآیندها و تجهیزات موجود و به موازات آن کاهش هزینه های حوزه عملیاتی تاکید می کند. واز طرفی دیگر تولید ناب،یک فلسفه و نگرش جدید به تولید محسوب میشود که در این نگرش سعی میشود اتلافات به حداقل رسانیده شده و حداکثر بازدهی از امکانات، منابع انسانی و سرمایه گذاری حاصل شود. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مولفه های مدیرت کیفیت فراگیر با تولید ناب است. پژوهش حاضر از جمله تحقیقات توصیفی همبستگی میباشد. جامعه آماری -تحقیق مشتمل بر 582 نفر از کارشناسان، مدیران و سرپرستان صنایع تولیدی کوچک ومتوسط استان اردبیل هستند که431 نفر از آنها با استفاده ازجدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب شده اند. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار spssو آزمون های آماری اسمیرونوف کلموگروف و رابطه همبستگی اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد – که بین متغیرهای مدیریت کیفیت جامع با تولید ناب رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین مولفه های مدیرت کیفیتفراگیر ) رهبری مدیریت عالی ، حمایت و برنامه ریزی استراتژیک ، مشتری مداری ، آموزش کارکنان ، توانمند سازیکارکنان و کار تیمی، اندازه گیری و تجزیه و تحلیل کیفیت ، بیمه کیفیت و پیامدهای بهبود کیفیت و بهره وری ( وتولید ناب رابطه معناداری مشاهده شده است. پس می توان نتیجه کلی گرفت که گام مهم وموثر برای رسیدن به تولید ناب استقرار مدیریت کیفیت جامع در صنایع تولیدی کوچک ومتوسط ضروری به نظر می رسد

کلیدواژه ها:

مدیریت کیفیت جامع ، تولید ناب ، صنایع کوچک ومتوسط ، مدیران