بررسی تاثیرساختارنظام بین الملل برعملکرد مستقل زنان درمحیط بین الملل

در رویکرد فمنیستی به روابط بینالملل عنوان میشود عامل اصلی اختلافات، جنگها و مصائب بینالمللی، به دلیل نگاه مردانهای میباشد که به این روابط سایه افکنده است. از سویی دیگر در این رویکرد گفته میشود با دادن نقش بیشتر به زنان واقعیتهای بینالمللی بهتر درک و تجزیه و تحلیل میشود و روابط بینالملل شکل انسانیتری به خود میگیرد. به اعتقاد فمنیستها با پررنگشدن نقش زنان در روابط بینالملل، بر مسله وابستگی میان دولتها و حقوق بشر تاکید بیشتری میشود و همچنین امنیت ملی بر اساس امنیت مشترک به کار برده میشود. اما در مقابل، مخالفان این رویکرد براین نظرند که زنان و مردان از لحاظ ایفای نقشهای گوناگون در روابط بینالملل با یکدگیر فرق چندانی ندارند، زیرا اگر زنان نیز به قدرت برسند، به سبب آنکه میباید در چارچوب هدفها و منافع ملی عمل نمایند، مانند مردان اقدام خواهند نمود. آنان مثالهایی در این زمینه میآورند و به عنوان نمونه به نقش مارگارت تاچر در جنگ 1982 فالکند و ایندیرا گاندی در جنگ 1971هند و پاکستان اشاره میکنند. حال سوال اصلی این پژوهش بر این پایه استوار است که ساختار نظام بینالملل چه تاثیری برعملکرد سیاسی و مستقل زنان در محیط بین الملل داشته است.

کلیدواژه ها:

ساختار نظام بینالملل ، روابط بینالملل ، فمنیسم ، منافع ملی ، عملکرد زنان