CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

شهر انسان محور در فلسفه مدرن

عنوان مقاله: شهر انسان محور در فلسفه مدرن
شناسه ملی مقاله: JR_PHILO-17-43_017
منتشر شده در در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:

فرهاد برندک - دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، ، دانشگاه تبریز، ایران.
فریدون بابایی اقدم - دانشیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تبریز، ایران.
حسن محمودزاده - دانشیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تبریز، ایران.

خلاصه مقاله:
با ظهور آنچه که انقلاب فلسفی خوانده شده است، روشن است که بدون رویه ها و مسائل اندیشه­ای لازم، هر علمی صرفا تداوم جهان پذیرفته شده در وضعیت فعلی است، و نقش اصلی خود به عنوان عمل انتقادی را در برابر عمل علمی انکار می کند. ما در این جا مسئله انسان (محوری) را در فلسفه مدرن و فلسفه شهر گرد هم می آوریم. ما در اینجا این اصطلاح را ابتدائا در فلسفه مدرن بررسی و سپس برای تدقیق یا باز تفسیر آن در فلسفه شهر، به تحلیل آثار دست اول در جهت تعریف شهر انسان محور مدرن می پردازیم. لذا سوال اصلی پژوهش این گونه مطرح می گردد که شهر انسان محور در فلسفه مدرن چیست؟ مطابق نتایج، همانطور که کانت، طرح انسانی کردن علم را با جدا کردن انسان از ساحت غیرمادی شناخت انجام می دهد؛ شهرسازان مدرنیست نیز طرح انسانی کردن شهر یا همان شهر انسان محور را با جدا کردن آن از ساحت و جهان اصلی ا ش انجام می دهند. طرح استعلائی شهرسازان مدرنیست با شناخت پسینی، آنچه برای انسان در شهر مناسب بوده را دریافت و سپس به صورت یکسان در امر پیشینی یعنی جهانشمول و محض در یک امر کلی برای تمام انسان ها و تمام شهرها اعمال می کند. این در حالی ست که فهم انسان در شرایط یکسان، ما را به این نکته می رساند که انگار هیچ انسانی وجود ندارد؛ چرا که مشخصه های شخصیتی، فرهنگ و تجربه زیستی انسان قربانی ویژگی های انتزاعی و کلی می گردد و این همان انسانی کردن شهر مدرن با حذف انسان از شهر می باشد.

کلمات کلیدی:
وصول به حق تعالی, ملاصدرا, حکمت متعالیه, سلوک, تفکر سلوکی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1804630/