ضرغام فرامرزی نیا - دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز
زهرا عزیزی تراب - کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی
آزیتا یاسورپورعلی - کارشناسی ارشد آموزش و پرورش ابتدایی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شوشتر

تحولات اجتماعی و اقتصادی و تغییر در شرایط و نیازهای جامعه موجب تغییر و تحول دررسالت دانشگاه ها شده است. دانشگاه ها در عصر جهانی شدن، با توجه به مسیولیت هایجدیدی که در قبال جامعه و توسعه ی اجتماعی و اقتصادی آن دارند، به سازمانی در ارتباطهوشمندانه و سازما نیافته با صنعت و جامعه، به ویژه در جهت شناسایی و رفع نیازهای واقعیآن ها، تبدیل شده اند. مقاله حاضر با کنکاشی منظم درزمینه ی سیر تحول و تکامل مدل هایدانشگاهی، به بررسی علل و عوامل تبدیل دانشگاه ها به دانشگاه کارآفرین پرداخته و با بررسیمدل ها، ویژگی ها و مولفه های نظریه های دانشگاه کارآفرین، درصدد است درک و شناختبیشتری از این مفهوم ارایه نماید. نتایج این مقاله نشان می دهد که دانشگاه های کارآفریندارای ویژگی های مشترکی هستند که آن ها را از مدل ها و الگوهای سنتی دانشگاه های نسلاول و دوم جدا می سازد. از عمده ی این ویژگی ها می توان به وجود رهبری قدرتمنددانشگاهی، ارتباط و کنش مستمر و سازنده با محیط بیرونی دانشگاه، تاسیس شرکتهایدانش بنیان، تجاری سازی دانش، هسته ی های فنی قوی، آموزش کارآفرینی، وجود فرهنگکارآفرینی، متنوع سازی درآمدهای دانشگاه، وجود ساختار منعطف سازمانی، شبکه ها واتحادهای راهبردی، استراتژی های و آرمان های مشترک دانشگاهی، استقلال و خودمختاری،همبستگی و ارتباط گسترده با صنعت و دولت، سیستم تشویقی، حمایت از ایده ها وکارآفرینی در جامعه و... اشاره کرد.

تحول، مدل، الگو، دانشگاه، دانشگاه کارآفرین