CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

هوش فرهنگی، اهرم موفقیت مدیران در هزاره سوم

عنوان مقاله: هوش فرهنگی، اهرم موفقیت مدیران در هزاره سوم
شناسه ملی مقاله: PIAUC04_058
منتشر شده در چهارمین همایش ملی فرهنگ سازمانی و منابع انسانی در سال 1396
مشخصات نویسندگان مقاله:

طالب محمدی - معاونت پژوهش،برنامه ریزی ونیروی انسانی اداره کل آموزش و پرورش استان کردستان دانشجوی سال آخر دکترای تخصصی مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی سنندج
فردین باتمانی - عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی سنندج

خلاصه مقاله:
یکی از خصوصیات جامعه امروز و به ویژه سازمان های امروزی برخورداری از تنوع فرهنگی است که پیش نیاز اصلی مواجه با چنین محیطی، برخوردار بودن –بخصوص مدیران بعنوان پیشقراولان کاروان جامعه-از توان تدبیر و اداره جوامع و سازمان های چند فرهنگی است که نماد و مصداق این توانایی را می توان در مقوله هوش فرهنگی یافت. هوش فرهنگی نوع بدیع از هوش است که ارتباط بسیار زیادی با محیط های کاری متنوع فرهنگی دارد. هوش فرهنگی یکی از کاراترین ابزارها برای انجام اثربخشی وظایف درمحیط های دارای تنوع و نیروی کار می باشد. این نوع ازهوش توانایی ومهارت ویژه ای است که به فرد این امکان را می دهد تا در موقعیت های چند فرهنگی بتواند به طور اثربخشی به انجام وظیفه بپردازد یعنی یکی از توانایی مدیریتی است که می تواند درعرصه سازمانهای پیچیده امروزی نقش بسیار مهمی راایفا نماید.از منظری دیگر، از آنجا که ارزشمندترین دارایی هر سازمانی نیروی انسانی آن سازمان بوده وبعنوان محور توسعه از آن یاد می شود. در فضای رنگارنگ کاری امروزی و محیط پیچیده و متنوع سازمانی عصر حاضر ، مدیران باید بتوانند از میان انبوه عادات ها ، باورها و اشاراتی که بیانگر ویژگی های کارکنان وی است راه باز کنند. اکنون دیگر تنها در خارج از مرزهای یک کشور نیست که به فرهنگ های بیگانه بر می خوریم ، بلکه تنوع و تفاوت های فرهنگی تقربایدر همه جا دیده می شود ، در مناطق مختلف ، در سازمان های گوناگون ، در محیط های شغلی به ویژه در سازمان ها که خود یک نهاد فرهنگ ساز بوده و با خصوصیت جامعه شمولی که دارند تبدیل به مکون و خاستگاه فرهنگ های متعدد گردیده اند .تعامل با افراد، مستلزم درک و سازگاری است و به این دلیل در میان مهارت های مورد نیاز قرن بیست و یکم توانایی تطبیق مستمر افرادی از خاستگاه های فرهنگی مختلف و توانایی اداره ارتباطات بین فرهنگی، بسیار با اهمیت است. محیط کاری پیچیده سازمان های امروزی به مدیرانی نیاز دارد که با فرهنگ های مختلف آشنا باشند و بتوانند با افراد از خاستگاه های مختلف فرهنگی آن ها، ارتباط مستمر برقرار کنند. بدان منظور، مدیران در حد بالایی نیاز به هوش فرهنگی دارند. توانایی فرد برای تطبیق با ارزش ها، سنت ها و آداب و رسوم متفاوت از آن چه به آن ها عادت کرده است و کار کردن در یک محیط متفاوت فرهنگی، معرف هوش فرهنگی است. هوش فرهنگی شیوه ای از اندیشیدن و عمل را به مدیران و کارکنان آموزش می دهد که بتوانند در بسترهای مختلف فرهنگی با اثربخشی بیشتری عمل کنند. با توجه به این که سازمانها در حوزه فرهنگی از نهاد های اصلی و فرهنگ ساز بوده و با حمع کثیری از مخاطبین سروکار دارند و در واقع نهاد های جامعه شمول بحساب می آیند، هوش فرهنگی مدیران آنها می تواند منبع بالقوه ای برای ایجاد مزیت رقابتی در عرصه ملی و بلکه بین المللی برای نظام کشورمان باشد. برای تحقق این هدف، مدیریت سازمانها نیازمندمدیران فرهنگی حرفه ای می باشد ازاین رو توجه به ارتقای مهارولیان و مدیران درسطوح مختلف ازجمله هوش فرهنگی آنان به عنوان یک اهرم موفقیت هزاره سومی ازاهمیت و اولویت ویژه ای برخوردار است

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/802718/