ارتباط افسردگی پس از زایمان با جنسیت نوزاد و نوع زایمان

افسردگی پس از زایمان (post partum depression ) سندرمی است که بر اساس گزارش whoاز نظر ناتوانی رتبه ی اول را در بین بیماری ها به خود اختصاص داده است (Kohen, 2002 )و(Field, Diego, Hernandez-Reif, 2006 )و(Meijer et al., 2011) و شامل ناخوشی های جسمی - روانی و تغییرات رفتاری می شود که برخی از زنان پس از تولد فرزند آن را تجربه می کنند. میزان شیوع افسردگی پس از زایمان در جهان بین 60-0 درصد است (Adewuya et al., 2005) که در ایران حدود 40- 16درصد گزارش شده است (Khodadadi, Mahmodi, Mirhaghi, 2008) و (Azimi Lolaty et al., 2007 (و در حقیقت 85-5 درصد زنان آن را تجربه می کنند (Sadock, Kaplan, 2005 ) و(McKinney et al., 2005) و (Cox, Murray, Chapman, 1993) . علایم این بیماری شامل تحریک پذیری، عدم لذت بردن از زندگی و کاهش اعتماد به نفس، اندوه، افسردگی و سایکوز می باشد (Tannous, 2008)که هر کدام نمای بالینی مشخصی داشته و زنان را در همه ی طبقات اجتماعی و فرهنگی درگیرمی کند(Robinson, Stewart, 1986). افسردگی پس از زایمان معمولا در دومین و سومین ماه بعد از زایمان ایجاد می شود. هر چند گروهی علایم افسردگی را حاد اعلام نموده اند ، اما افسردگی پس از زایمان به صورت تدریجی ، آرام و در طول شش ماه اول پس از زایمان ظاهر می شود (Sadock, 2007) و (Lee et al., 2003 ). بعضی مسایل مثل پایین بودن حمایت اجتماعی ، حوادث استرس زای اخیر زندگی ، حاملگی ناخواسته ، تمایل به سقط جنین و سابقه ی مشکلات روانی از جمله عواملی هستند که باعث افسردگی می شوند ، همین طور یکی از عواملی که می تواند باعث افسردگی شود جنسیت نوزاد و نوع زایمان است . یکی از برجسته ترین علامت های افسردگی پس از زایمان طرد کردن نوزاد می باشد که اغلب به دلیل خشم و عصبانیت غیر طبیعی مادر است (Ghaffari Nejad, Khobyari, Poya, 1999) و (Sadock, 2007) ، که درصورت تشدید منجر به تراژدی فرزند کشی و خودکشی مادر می گردد . باتوجه به شیوع افسردگی پس از زایمان و عوارض قابل توجهی که برای مادر و نوزاد دارد، و از طرفی ماماها به عنوان اولین مراقبت کنندگان مادر ونوزاد می توانند در تشخیص و بهبود این بیماری نقش به سزایی داشته باشند، لذا بر آن شدیم تا به بررسی ارتباط افسردگی پس از زایمان و جنس و نوع زایمان بپردازیم.