رابطه خود کارآمدی شغلی و کارآفرینی کارکنان (مرد و زن) آموزش و پرورش چالوس با استفاده از مولفه میانجی خلاقیت کارکنان

تحقیق حاضر به بررسی رابطه خودکارآمدی شغلی و کارآفرینی کارکنان (مرد و زن) آموزش و پرورش شهرستان چالوس با استفاده از مولفه میانجی خلاقیت کارکنان پرداخته است. در این پژوهش هم از روش های مطالعه کتابخانه ای و نیز روش های میدانی نظیر پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارمندان آموزش و پرورش شهرستان چالوس می باشد. بر طبق آمار تعداد آنان در حدود 650 نفر گزارش شد. با مراجعه به جدول مورگان تعداد 242 نمونه انتخاب شدند که روش نمونه گیری نیز به روش تصادفی طبقه ای بوده است. که در مطالعه شرکت کردند. ابزارهای اندازه گیری تحقیقات کمی به صورت پرسشنامه می باشند. نتایج نشان داد که بین خود کارآمدی شغلی و کارآفرینی کارکنان (مرد و زن) آموزش و پرورش چالوس 0/414 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین خودکارآمدی شغلی و خلاقیت کارکنان (مرد و زن) آموزش و پرورش چالوس 0/903 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین خودکارآمدی شغلی و خلاقیت کارکنان (مرد و زن) آموزش و پرورش چالوس 0/903 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین خودکارآمدی شغلی و خلاقیت کارکنان (مرد و زن) آموزش و پرورش چالوس 0/37 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین تحلیل فرضیه اصلی پژوهش نشان داد که بین خودکارآمدی شغلی و کارآفرینی کارکنان (مرد و زن) آموزش و پرورش چالوس با استفاده از مولفه میانجی خلاقیت کارکنان رابطه معناداری وجود دارد.

کلیدواژه ها:

خلاقیت کارکنان ، کارآفرینی کارکنان ، خود کارآمدی شغلی