اصول و راهبردهای بانکداری اسلامی در چارچوب نظام اقتصادی اسلامی

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 913

فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

این مقاله در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICIBIF01_028

تاریخ نمایه سازی: 21 اردیبهشت 1397

چکیده مقاله:

بنیادی ترین مساله در نقد نظام بانکداری بدون ربا آن است که در آن عملیات بانکی در قالب یک نظام اقتصادی ملاحظه نشده است. نظام اقتصادی مبتنی بر نظام اسلامی ترکیبی از مبانی، سازوکارها و روابط بین متغیرها بر اساس اهداف این نظام می باشد که تحقق آن به تحقق اهداف نظام اسلامی منتهی می شود. نظام بانکداری اسلامی مشتمل بر بانک مرکزی، شبکه بانکی، نهادهای قانونی، نظارتی، کنترلی، رگولاتوری ، نظامات حسابداری و حسابرسی و مالیاتی، ثبت، دولت و زیر ساخت های نرم افزاری و... و همچنین ساز و کار تعیین قیمت و.. می باشد که همه این مجموعه را باید در چارچوب نظام اقتصاد اسلامی ارزیابی نمود. بدون بکارگیری روش فوق، یعنی بدون توجه به کلیت نظام بانکداری اسلامی اعمال تغییر در بخشی از ابعاد این نظام از جمله تغییر در روابط حقوقی، تغییری بنیادین در ساختار موجود نظام بانکی ایجاد نمی کند و لذا نمی توان تحقق اهداف آن را انتظار کشید؛ زیرا فاقد زیرساخت نظری محکمی مبتنی بر آموزه های اسلام است. آنچه به عنوان مزیت این تحقیق است این نوع نگاه سیستمی به نظام بانکداری اسلامی است که آن را به عنوان یک زیرسیستم در ساختار اقتصاد اسلامی می بیند. این چارچوب با سه واژه و معیار قرآنی: حق و عدل و قوام توضیح داده می شود. بر این اساس ما به اصول و راهبردهای بانکداری اسلامی به عنوان یکی از مهمترین کارکردهای اقتصاد اسلامی و در ارتباط با آن رسیده ایم. این اصول بیانگر این مطلب است که اگر قرار است نوآوری، تغییر و اصلاحی در ساختار بانکداری اسلامی صورت گیرد باید علاوه بر ملاحظات فقهی مربوط به عقود اسلامی سایر ابعاد و عناصر و ساز و کارهای نظام بانکداری اسلامی نیز باید رعایت شوند. مزیت این نگاه آن است که بانکداری اسلامی نسبت به بانکداری متعارف به صورت منفعلانه عمل نمی کند بلکه چون خود در ساختاری مشخص حرکت می کند می تواند فعالانه به ابداع و نوآوری دست زند و همه این ابتکارات در ارتباطی سیستمی نسبت به هم قرار دارند و یکدیگر را نقض نمی کنند. بر این اساس زمانی ساختار اقتصاد و نظام مالی یک اقتصاد اسلامی است که اولا همه ارکان آن اسلامی باشد ثانیا، با یکدیگر سازگار باشند و همدیگر را نفی نکنند، یعنی با تحقق اجزا و روابط سیستم هدف تعیین شده قابل دستیابی باشد

نویسندگان

حسین عیوضلو

عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام

مجید کریمی ریزی

دانشجوی دکتری علوم اقتصادی و عضو مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع)،