بررسی و تحلیل شیوارگی و دیالکتیک در چراغ ها را من خاموش میکنم با تاکید بر رویکرد جورج لوکاچ

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,095

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MTCONF06_021

تاریخ نمایه سازی: 6 شهریور 1399

چکیده مقاله:

جامعه شناسی ادبیات شاخهای از جامعه شناسی است که به رغم سنت دیرینه ادبی و آثار ادبی فراوان در تاریخ ایران، چندان که باید و شاید در میان خانواده علوم اجتماعی گسترش نیافته است. این عدم گسترش، هم در حوزه نظری (توریک) به چشم میخورد، هم در حوزه تحقیقات تجربی. در حوزه نظری با حدود و ثغور رشته جامعه شناسی گونه های ادبی و رویکردهای نظری جامعه شناختی به آثار ادبی چندان روشن نیست. در عرصه پژوهش تجربی نیز تحقیقات،عمدتا0 تنها به گونه (ژانر) ادبی داستان بلند (و با اندک تسامحی رمان) محدود شده و دیگر گونه ای ادبی عموما0 مورد غفلت قرار گرفته اند. مدعای اصلی پژوهش حاضر این است که صرف نظر از رویکرد نظری ما در جامعه شناسی ادبیات، هر گونه ی ادبی ویژگیهایی دارد که باید هنگام تحلیل موردتوج6ه جامعه شناسان قرار گیرد. در این پژوهش، به بررسی رویکرد شیوارگی و دیالکتیک در رمان چراغها را من خاموش میکنم ، اثر زویا پیرزاد، نویسنده معاصر ارمنی تبار، با توج6ه به نظریه جورج لوکاچ، میپردازیم. در این شیوه، محتوای اثر ادبی و رابطه آن با جامعهای بررسی میشود که اثر در آن خلق شده است و به جای توصیف محتوای اثرادبی، به بررسی محتوا و رابطه آن با جهان نگری در یک دوران خاص پرداخته شده است.

نویسندگان

ندا یانس

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی و احد تبریز، ایران، تبریز

کامران پاشایی فخری

دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، ایران، تبریز

پروانه عادل زاده

دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، ایران، تبریز