کاربرد روش های تحلیلی در حسابرسی

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 504

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ACONF03_217

تاریخ نمایه سازی: 7 اسفند 1396

چکیده مقاله:

وقایع ناگوار و بحران های به وجود آمده در بورس های جهان و به ویژه سپتامبر سیاه 1997 و سپس حادثه یازدهم سپتامبر 2000، افشای ماجرای ورلدکام، انرون، زیراکس و سپس پارمالات در سطح جهان و سقوط شاخص های بورس تهران در سال 1383 باعث گردید تا مقوله شفافیت گزارشگری مالی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این، در محیط پرتلاطم امروزی، بسیاری از سرمایه گذاران بر اهمیت شفاف سازی اطلاعات تاکید می کنند و فقدان اطلاعات و یا عدم اطمینان درباره آنها به یک مشکل اساسی در بازار های مالی تبدیل شده است. یکی از عواملی که به عدم شفافیت اطلاعات مالی منجر می شود، مدیریت یا دستکاری سود است. یکی از مسایل مهم و تاثیر گذار در ریسک سقوط مورد انتظار مسیله صورت های مالی و اطلاعات مالی دقیق و شفاف است. از دیدگاه اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهله اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند. مدیران نیز از این قاعده مستثنا نیستند. آنها علاقه مندند که در راستای حداکثر کردن منافع شخصی، رفاه اجتماعی و تثبیت موقعیت شغلی خود، تصویر مطلوبی از وضعیت مالی واحد تجاری به سهامداران و سایر افراد ذی نفع ارایه نمایند، لکن در برخی موارد الزاما افزایش ثروت مدیران در راستای افزایش ثروت سایر گروه ها از جمله سهامداران نیست. با در نظر گرفتن تیوری تضاد منافع میان مدیران و مالکان ، مدیران واحد های تجاری از انگیزه های لازم برای دستکاری سود به منظور حداکثر کردن منافع خود برخوردارند. براساس پژوهش های انجام شده انگیزه های مدیریت سود شامل قرارداد های بدهی ، هزینه های سیاسی ، طرح های پاداش و ساختار مالکیت است. در شرایط نبود شفافیت کامل در گزارشگری مالی، برای مدیران این فرصت فراهم می شود تا برای حفظ شغل و اعتبار حرفه ای خود، اطلاعات منفی را در داخل شرکت پنهان کنند. از این رو، این اطلاعات منفی در داخل شرکت انباشته می شود. هنگامی که توده اطلاعات منفی انباشته به نقطه اوج خود می رسد، نگهداری آن برای مدت زمان طولانی تر غیر ممکن و پر هزینه می شود. در نتیجه توده اطلاعات منفی به یکباره وارد بازار شده ، به سقوط قیمت سهام منجر می گردد. هدف این تحقیق، بررسی تاثیر عدم شفافیت اطلاعات مالی بر ریسک سقوط آتی قیمت سهام و همچنین بررسی تاثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه بین عدم شفافیت اطلاعات مالی و ریسک سقوط آتی قیمت سهام است این مطالعه به دلیل کمبود پژوهش های مربوط به قابلیت مقایسه اطلاعات تاثیر قابلیت مقایسه صورت مالی را بر ریسک سقوط آتی بررسی می کند که بیان کننده ارزیابی ذهنی سرمایه گذاران از ریسک سقوط قیمت سهام در آینده است. توجه به ارزیابی سهامداران از ریسک (خصوصا از زمان بحران مالی سال 2008) در حال افزایش بوده است. عدم اطمینان سرمایه گذاران و ترس آن ها از کاهش بیشتر قیمت ها در دوران پیدایش بحران جزء اشتباهات متعدد زمینه ساز کاهش شدید قیمت ها شناخته شده است. بلانچارد (2009) اقتصاددان ارشد صندوق بین المللی پول (IMF) در زمان بحران در واکنش به بحران مالی اخیر بیان می کند پس سیاست گذاران باید چه کار کنند اول از همه باید عدم قطعیت را کاهش بدهند. با حذف ریسک های دنباله و برداشت افراد از ریسک های دنباله این کار قابل انجام است. بنابراین شناخت عوامل موثر بر ارزیابی سرمایه گذاران از ریسک سقوط قیمت توجیه کننده پژوهش ما است. مطالعات قبلی درباره ریسک سقوط معمولا سقوط قیمت سهام را به مدیریت تعمدی اطلاعات از سوی مدیران نسبت داده اند (بلک و لیو، 2007؛ هاتن و همکاران، 2009؛ کیم و همکاران، 2011الف، 2011ب؛ کیم و ژانگ، 2015). انگیزه های مدیران و توانایی آن ها برای مخفی کردن اخبار منفی مبنای این نظریه اطلاعات است. وقتی میزان اخبار منفی به سطح خاصی می رسد به یکباره آشکار خواهد شد و باعث کاهش عظیم و ناگهانی قیمت سهام (یعنی سقوط قیمت سهام) می شود. مطالعات اخیر درباره قابلیت مقایسه نشان می دهد که قابلیت مقایسه گزارش مالی یک بنگاه می تواند هزینه های کاربران برای اکتساب و پردازش را کاهش بدهد و کیفیت اطلاعات مالی را افزایش بدهد (دی فرانکو و همکاران، 2011؛ دی فوند و همکاران، 2011؛ بارت و همکاران، 2012؛ کیم و همکاران، 2013؛ چن و همکاران، 2014). برای مثال کیم و همکاران (2013) معتقدند که صورت های مالی قابل مقایسه امکان شناسایی و ارزیابی عملکرد بنگاه را برای سرمایه گذاران ساده تر می کند زیرا آن ها در هنگام مقایسه عملکرد یک بنگاه با عملکرد همتایان آن به اصلاحات و محاسبات ارزیابی کمتر با ارقام حسابداری نیاز پیدا می کنند. دی فرانکو و همکاران (2011) معتقدند که قابلیت مقایسه به انتقال اطلاعات در میان بنگاه های مشابه کمک می کند به طوری که سرمایه گذاران نتایج مشخص تری درباره شباهت ها و تفاوت های اقتصادی بنگاه ها به دست می آورند.