فوردیسم وتأثیر آن بر منظر فیزیکی شهرهای جهان سوم و ایران

ظهور و شکلی گیری گرایشهای فوردیستی و پسا فوردیستی در طراحی، خود زاییده ی شرایط و موقعیت هایی بود که پیشتر در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و صنعتی به وقوع پیوسته بود و در عین حال، خود نیز بر این شرایط تأثیر نهاد. هدف مقاله حاضر بررسی نظریه فودریسم و تأثیر آن بر منظر فیزیکی شهر است که به بررسی ادبیات مربوط به آن و استراتژی صنعتی (فوردیسم) در کشورهای سرمایه داری که حاصل شیوه جدیدی ازنظام تولید در سطوح مختلف است و از طریق سلطه ایدئولوژی حاکم، نظامهای سیاسی و اقتصاد حاکم بر جامعه از دهه 1920 و بویژه بعد از جنگ جهانی دوم تا دهه 1970 (دوره مدرنیسم) منجر به تغییرات در حوزه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فضایی و کالبدی (آرایش فضا) جامعه (اعم از پیشرفته و در حال توسعه) شد را شرح می دهد. اما تحولات و الزمات اخیر اجتماعی و اقتصادی در دنیای پست مدرن ضمن نقد این نظریه، طلب می کند تا مفاهیم نظری مرتبط با فوردیسم، و دیدگاه سایر نظریه پردازان در زمینه ی فوردیسم نیز بعنوان مبانی نظری این تحقیق دربخش صنعت کار مورد توجه قرار گیرد. درباره اهمیت موضوع همین بس که شواهد اخیر نشان می دهد آموزش و مهارت های مبنی بر مفروضات این نظریه ها جزو الزامات جذب در بازار کار در جامعه فراصنعتی است. علاوه بر این، در این پژوهش سعیشده ماهیت فعالیت های صنعتی در دوره های اقتصادی و اجتماعی مختلف از جمله در دوره های فوردیسم و پست فوردیسم و تفاوت این دو مورد بحث قرار گیرد. در نهایت ضمن بررسی تأثیر فوردیسم بر منظر شهر بویژه شهرهای جهان سوم به بررسی تأثیر فوردیسم بر شهرسازی ایران، و مهمترین دلایل شکست فوردیسم پرداخته می شود.

کلیدواژه ها:

نظریه فوردیسم ، منظر شهری ، شهرهای جهان سوم ، ایران