ماهیت اجتماعی هنر؛ برمبنای نظریه ی نهادی جورج دیکی

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 793

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ARSCS02_064

تاریخ نمایه سازی: 30 دی 1397

چکیده مقاله:

در گذشته، هنر به روش های گوناگونی تعریف شده است. مانند نظریه ی محاکات افلاطون، تعریف تولستوی از هنر، بیان شهودی کروچه وغیره که همه ی این تعاریف در پی کشف ذات هنر بودند و به عنوان تعاریف ذاتی هنر قابل قبولند. وجهی که در همه ی اینها فراموش شده وجه اجتماعی هنر است. آفرینش هنری همان اندازه که به عنصر تخیل وابسته است با مسایل اجتماعی نیز ارتباط دارد، لذا جداکردن تخیل از واقعیت اجتماعی امری ناممکن است درنتیجه نمیتوان اصطلاح هنر و هنرمند را از بافت و زمینه ی شکل گیری آن جدا کرد. مسایل گوناگونی در شکل دهی و تعریف اثر هنری دخیل هستند. برایناساس فرضیه ی پژوهش این است عوامل مختلف و پدیده های اجتماعی به شیوه ای مستقیم و غیر مستقیم در قالب کنش ها، گفتارها در آثار هنرمندان جامعه برساخته می شوند و تعریف هنرمند و تولید هنر از طریق شبکه ای سازمانیافته از عوامل اجتماعی در نهادها، و اجتماعات هنری صورت می گیرد. این فرضیه طبق نظریه ی نهادی جورجدیکی مورد مطالعه قرار گرفته شده است و به بررسی اصل و ماهیت هنر و اثر هنری در فرایندی اجتماعی که از یک سو تولید کننده ی اثر هنری و در سوی دیگر مصرف کننده ی آن و هم چنین نهادهای هنری قرار دارند، پرداخته شده است. براساس یافته های پژوهش، هنر همواره تولیدی اجتماعی است نه فردی؛ حتی شاعری که کنج عزلت را برمی گزیند، به بسیاری از افراد و بافت و زمینه ی معینی وابسته است و جهان هنری را می توان به مثابه ی حوزه ای ساخته شده از نهادهای هنری، شبکه های تولید، توزیع و مصرف فرهنگی در نظر گرفت که هنر از طریق آنها تعریف و معنا می یابد.

نویسندگان

معصومه باباجانی سنگتابی

کارشناس ارشد پژوهش هنر دانشگاه هنر تهران

سعید زاویه

استادیار دانشگاه هنر تهران