تاثیر خوانش داستان های فلسفی بر تفکرانتقادی دختران پایه ی ششم شهرستان سنندج، سال 98

هدف از این پژوهش،بررسی تاثیراجرای برنامه ی آموزش فلسفه به کودکان به روش اجتماع پژوهشی بر رشد تفکر انتقادی دانشآموزان پایه ی ششم ابتدایی شهر سنندج (سال تحصیلی 98-97) می باشد.این پژوهش بصورت آزمایشی وبا طرح پیش آزمون،پسآزمون وگروه کنترل صورت گرفت.بدین منظور از بین دانش اموزان پایه ی ششم شهر سنندج، 40 نفر(دختر) به عنوان نمونه یاماری بصورت چند مرحله ای (خوشه ای– تصادفی) انتخاب شدند ودختران هر کدام بصورت تصادفی در دو گروه ازمایش وکنترلقرار گرفتند.گروه ازمایش به مدت هفت جلسه ودر هر جلسه یک ساعت خوانش داستانهای فلسفی را دریافت نمودند. تفکر انتقادیدانش اموزان در هر دو گروه کنترل وازمایش در دو مرحله ی پیش آزمون وپس آزمون با پرسشنامه ی تفکرانتقادی واتسون_گلیزرمورد ارزیابی ومقایسه قرار گرفت. داده ها بااستفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد.نتایج بیانگر این است که اموزش فلسفهبرای کودکان،در افزایش تفکر انتقادی تاثیر معنی داری دارد.

کلیدواژه ها:

تفکرانتقادی ، اجتماع پژوهش ، فلسفه برای کودکان