نقش نظریه انتخاب در کیفیت بخشی مدیریت مدارس چندپایه

پژوهش حاضربااین هدف که بررسی ودستیابی به کیفیت در مدیریت مدارس چندپایه ای که مدیراموزشگاه بجزانجام اموراداری ودفتری,مسؤلیت مدیریت واموزش کلاسی که بعضا دانش اموزان همه ی شش پایه ی ابتدایی در ان مشغول به تحصیل اند رابه دوش گرفته میباشد.بدین منظورپس از معرفی نظریه انتخاب (ویلیام گلسر),پست معاون اموزگاردرسازمان اموزش وپرورش که باتوجه به تعدادپایه ها(تک پایه-چندپایه-شش پایه), بایکدیگرمتفاوت هستند,اثربخشی وکارایی درمدیریت ,تلاش شد شیوه ی صحیحی از مدیریت را که دران دانش اموزبا کمترین لطمه اموزشی تحصیل نموده واموردفتری و اداری نیزبه شیوه مناسب ودرزمان خود انجام شود را ارایه دهیم. نتایج تحقیق نشان داد که بااستفاده از نظریه انتخاب و اموزش سرفصلهای برخی کتب درسی به دانش اموزان توسط خود دانش اموزان درقالب نظریه انتخاب واستفاده ازروشهای فراگیرمحورکه معلم در ان نقش رهبراموزشی وراهنما دارد, موانع ونارسایی های اموزشی راکه از التقاط بین حساسیت بالای بحث اموزش ,باانجام امور اداری ودفتری وارتباط با اولیا وگاها دانش اموزان سالهای گذشته(بعنوان ارباب رجوع) ایجاد شده و موجب تضرر دانش اموز در اموزش ویادگیری میشود را از بین برد.

کلیدواژه ها:

نظریه ی انتخاب ، کیفیت بخشی مدیریت ، اثربخشی مدیریت ، مدارس چندپایه ،