تکثر گرایی شناختی رهیافتی نو برای کیفی سازی تعلیم و تربیت

آموزش و یادگیری در مدارس بر مبانی فلسفی رواشناختی ویژهای استوار است و دیدگاههای متفاوت مطرح در این حوزه را این مبانی پشتیبانی میکنند.از جمله رویکردهای مؤثری که در سالهای اخیر بهطور گسترده در زمینه آموزش و پرورشمطرح گردیده ،رویکرد کثرتگراییشناختی است.این رویکرد که براساس چندگانگی و کثرتشناخت شکل گرفته است ،بر آن است تا این کثرت را در نظام آموزشی نیز به کار بندد و مفهومی جدید از سواد ارائه دهد.مفهومی که توانایی فهمگونههای متفاوت بازنمایی و به کارگیری آنها را در شناخت دربرگیرد. گاردنر واضع نظریه هوشهای چندگانه معتقد است علاوه بر هوش منطقی و کلامی افراد واجد هوشهای متفاوت و مستقل دیگری نیز هستند.آیزنر با الهام از این نظریه و دیگر آثار مشابه معتقد است نظام های مبادله معنا که توسط انسان اختراع شده به هیچ وجه محدود به زبان نمی باشند.معناهمچنین از طریق قالب های بصری که ما انها را هنرهای تجسمی می نامیم مانند معماری، نقاشی، طراحی و یا هنرهای نمایشی مانند موسیقی و تئاتر ابراز شده است. به کارگیری این دیدگاه میتواند زمینهساز افزایش قابلیتهای ارتباطی دانشآموزان گردد و در برنامهریزی و سیاستگذاری آموزش و پرورش آن را از حالت ایستا خارج کند،کثرت روشهاییادگیری را روا بداند و سبب توجه به تفاوتهای فردی دانشآموزان و برنامه درسی مغفول گردد.همچنین با در نظر گرفتن این رویکرد میتوان در بخش ارزشیابی نیز تحولاتی نویدبخش ایجاد نمود

کلیدواژه ها:

تکثر گرایی شناختی ، تعلیم و تربیت ، هوش چندگانه ، سیستم های مبادله معنا