بیماری دوقطبی نوع دو با اختلال تحمل گلوکز و سندرم تخمدان پلی کیستیک: یک چالش سخت، معرفی مورد

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,890

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

این مقاله در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

BDRG02_008

تاریخ نمایه سازی: 18 اسفند 1397

چکیده مقاله:

هدف با وجود تمام پیشرفت های تشخیصی و درمانی، تشخیص و درمان اختلال دوقطبی نوع دو هنوز یک چالش است. دوره های طولانی افسردگی به ویژه وقتی که علایم هایپومانیا برجسته نیست و تنها در بررسی های عمیق آشکار می شود، مانعی بر سر راه تشخیص است. همبودی ها نیز شایع هستند و باعث محدودیت درمانگر در انتخاب دارو و پیچیده ترشدن درمان می شوند. در این مجال درباره مراجعی صحبت خواهیم کرد کهعلایم اولیه آنها مطرح کننده اختلال افسردگی اساسی بوده است، اما سال ها درمان بی نتیجه با ضد افسردگی ها و عوارض ناشی از آنها، بررسی تشخیصی بیشتر را ایجاب کرده است. روش بررسی خانمی 5 3ساله و تحصیل کرده با تابلوی هایپومانیای تند چرخشی و افسردگی، اضطراب، اختلال خواب و بی قراری شدید به کلینیک مراجعه کرد. بعد از بررسی بیشتر مشخص شد اختلال خوردن نیز دارد. بیماری سال ها با انواع داروهای ضدافسردگی درمان شده بود، اما نتیجه ای حاصل نشده بود. علایم او در 18 سالگی با دوره های افسردگی، تحریک پذیری، بی قراری، بدبینی و افت عملکرد همراه با دوره های هایپومانیا احتمالا به علت اثر القایی مصرف ضد افسردگی ها در تغییر خلق شروع شده است. او همچنین به اختلال تحمل گلوکز و سندرم تخمدان پلی کیستیک مبتلا بود. در سابقه خانوادگی، مادر به اسکیزوفرنیا و خواهرش به ناتوانی ذهنی و اختلال دوقطبی نوع یک مبتلا بوده اند. درمجموع با هدف اولیه درمان اختلال دوقطبی نوع دو، لاموتیریژین با دوز 50 میلی گرم در روز شروع شد و به 400 میلی گرم در روز رسانده شد و همزمان ضدافسردگی ها قطع شدند. اگرچه در مدت زمان کوتاهی بهبود درخور توجهی حاصل شد، اما لازم بود به علت کنترل نشدن کامل علایم، داروی تثبیت کننده خلقی دوم اضافه شود که با توجه به اختلالات جسمی همزمان بیمار کاربامازپین شروع شد و به دز 800 میلی گرم در روز رسانده شد. بیماری تا حد درخور توجهی فروکش کرد، اما به خاطر باقی ماندن اختلال خوردن و اضطراب، پرگابالین همراه با درمان شناختی رفتاری به درمان قبلی اضافه شد. درمجموع بیماری تا حد مطلوبی کنترل شد. نتیجه گیری: پیچیدگی نمای بیماری و طبع مقاوم آن به درمان در مورد معرفی شده، باعث شد درمان در قدم های اول و با یک دارو ممکن نباشد. به عبارت دیگر به نظر می رسد سال های طولانی درمان با ضد افسردگی ها عامل مهمی در دوره های تندچرخشی و مقاومت به درمان بوده است. درنهایت درمان با استفاده از چند داروی تثبیت گر خلق و داروهای دیگر ممکن شد. نمونه معرفی شده نشان می دهد بررسی دقیق علایم، به ویژه در موارد مقاوم به درمان و توجه به سابقه خانوادگی بیمار لازمه جمع بندی تشخیصی و درمان بیماران است. در نظر گرفتن همبودی ها نیز در درمان بیماران با شرایط پیچیده، باید در نظر گرفته شود.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

رزا علی خانی

دکترای روان پزشکی، استادیار، گروه روان پزشکی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران

آرش میراب زاده

دکترای روان پزشکی، استاد، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، گروه روان پزشکی، دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی، تهران، ایران

سیده بنت الهدی موسوی

دکترای روان پزشکی، استاد، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، گروه روا نپزشکی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران